شما میتوانید پس از نام نویسی از تمام امکانات انجمن ها استفاده کنید . توجه داشته باشید که , واژه های ممنوع و یا بی معنی ( شماره
و یا واژه تصادفی ) را بکار نبرید . برای نام نویسی در تالار میدوری و یا ورود کلیک کنید .
واژه ی «چِک» درگفتگوهای بانکی ، در بیشتر کشورهای گیتی روزانه ده ها هزار بار بکار می رود . حتا در زبان تازی نیز که نمی توانند بندواژه ی «چ» را بکار برند ، آن را «شِک» یا «سک» و یا «صِک» می گویند ، درست درکاربرد همان معنا چِک بانکی.
ولی آیا می دانیدکه این واژه از ریشه پارسی است. واژه ی «چِک» در زبانپارسی کهن به معنای «برگه ی گواهی» «برگه ی خرید خانه»
(قباله) «برات» و هر نوشته ای که به دست کسی می دادند تا به دستور این نوشته پولی یا کالایی را بگیرد ، آمده است و می توان گفت که نزدیک به همه ی واژه نامه ها و فرهنگ نامه ها ، واژه ی «چِک» را پارسی دانسته اند . (مانند فرهنگ اسدی ، فرهنگ جهانگیری ، برهان قاطع ، آنندراج ، فرهنگ رشیدی ، منتی الارب ، ... و... و...) .
... هارون الرشید حج کرد و این مأمون را با خود ببرد و چون حج سپری کرد ، مردم موسم را گرد کرد و «چک» بنوشت یکی مأمون را و یکی امین را ، بدانچه ایشان را نامزد کرده بود ...
این واژه از ایران به اروپا رفت در انگلیسی Check و درفرانسه Cheque گفته و نوشته شد . سپس «نام چک» مصدر (کار واژه) نیز ساخته شد و در معنای بازرسی و بازبینی و رسیدگی کردن بکاررفت: مانند: «این برگه ها را چک کن ببین درست هستند یا نه».
در چامه های چامه سرایان ایران ، بارها و بارها واژه ی چک (درکاربرد: گواهینامه، برگه ی دریافت پول ، پیمان نامه و حواله) بکارگرفته شده است.
به قیصر سپارم همه یک به یک
از این پس نوشته فرستیم و «چک»
چو باشد مناره به پیش ترک
بزرگان به پیش من آرند «چک»
آن بزرگان گر شوندی زنده در ایام او
«چک» دهنده ی پیش او بر بندگی و چاکری
تا «چک» عافیت از حاکم جان بستانید
خط بیزاری از آسایش و خود , باز دهید
تا لوح آسمان , «چک» ارزاق خلق شد
تو , خلق را بِفردی , مضمون آن چکی
گذشته از این، معنای دیگری نیز برای واژه ی «چک» در زبانپارسی هست و آن آوای برخورد دو فلز است و ساخت «چکاچک شمشیرها» را بسیار شنیده ایم.
همچنین واژه ی «چک» ریشه ی کار واژه ی «چکیده» نیز هست که از آن واژه ی «چکه» را پدید آورده اند و بسیار شنیده ایم.
و... سرانجام واژه ی دیگری داریم به گونه «چَک» (با آوای «زِبَر») برای بند واژه ی «چ») که درگفتار مردم تهران و برخی شهرستان ها ، در کاربرد «سیلی» و «تپانچه» زدن به چهره ی دیگری بکارمی رود و آن یکسره از واژه ی «چک» و معنای آن جدا است و پیوندی به واژه ی «چک» ندارد.
در این جستار ، اشاره ای به معنای دیگری از واژه ی «چک» کردم و آن کاربر «برخورد سخت دو فلز به یکدیگر» است.
باید بیفزایم که در روزگاران گذشته و کنونی ، در «زرآب خانه» (ضرابحانه)ها هنگامی که می خواستند پول فلزی بسازند ، نقشی را بر روی فلزی می کندند و آن مُهر را به سختی بر فلزی که باید پول از آن ساخته شود می کوبیدند ، (یعنی مُهر به سختی بر فلز زیرین می خورد و دو فلز «چِک» می شدند). به همین انگیزه فلز زیرین راکه نقش مُهر در آن برجای می ماند در زبانپارسی «چِک» یا «چِکه» می گفتند و همین واژه با آمدن تازیان به ایران دگرگون و «سکه» گفته و نوشته شد. (زیرا تازیان نمی توانستند بندواژه ی «چ» را به زبان بیاورند.)
بر این پایه ریشه واژه ی «سکه» نیز همان واژه ی «چک» است و پارسی است.
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
امضای میدوری :
( آخرین ویرایش در این ارسال: 02 - January - 2015 10 : 12 PM، توسط : میدوری .::. دلیل ویرایش: )
محل حضور کاربر در تالار : میدوری در تالار ميدوری حضور ندارد .
ديدگاه کاربران برای مطلب : (روی آیکون مورد نظر کلیک کنید تا دیدگاه شما ثبت شود . در صورت انصراف تا دوبار می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید . برای پاک کردن دیدگاه روی همان آیکون یک بار کلیک کنید تا دیدگاه شما پاک شود .)