بررسی واژه های «جالیز و پالیز»
پرسیده اندکه آیا
واژه های «جالیز و پالیز» پیوندی هستند یا «یکپارچه» (بسیط هستند یا مُرکب). از این گذشته آیا
واژه ی «جالیز» تازی شده ی
واژه «پالیز» نیست و سرانجام اگر این دو
واژه جدا از یکدیگرند معنای راستین آنها چیست؟
پاسخ آن است که:
ا - واژه ی جالیز تازی شده ی
واژه ی پالیز نیست و این دو از یکدیگر جدا هستند و دارای معناهای جدا.
٢ - جالیز و پالیز،
واژه های یکپارچه (همبسته) نیستند و هر دو پیوندی هستند. (جال+یز) و (پال+یز)
3 - این دو
واژه هر دو
پارسی هستند و از
زبان پهلوی ساسانی به
پارسی امروزی رسیده اند. بر این پایه بهتر است نخست معنای آنها را بازکنیم . تا بررسی مان آسان تر شود.
گفتم که «جالیز» از دو بخش «جال» و پسوند «یز» درست شده است.
پسوند «یز» در کاربرد معنای وابستگی ، بکارمی رود، مانند
واژه های «مویز»که در آغاز «مُویز» بوده یعنی وابسته به درخت «مو» زیرا «مُویز» خشک شده ی دانه های انگور است و چون مادر راستین آن «مو» بوده، به آن «مویز» می گفتند. نمونه های دیگر مانند «پاییز» .
واژه ی «پاییز» نیز به همین گونه ساخته شده است زیرا در این بخش از سال برگ درختان به «پای» آنهاریخته می شود. بر این پایه
واژه پاییز یعنی آن بخش از سال که برگ ها به پای درختان می ریزد (شاید هم «پاریز» بوده که امروز «پاییز» شده است).
«آویز» نیز چنین است.
واژه ی «آو» به معنای «مُعلق» و «نگون» است و در ساخت های «آونگ. آویخته. آوار. آویزان»،،
واژه ی «آو» در معنای گفته شده بکار رفته است. پس «آوی» یعنی وابسته به سرنگونی و معلق بودن.
جالیز
اکنون که کاربرد پسوند «یز» روشن شد . بنگریم که «جالَ» و «پالَ» یعنی چه ؟ «جال» که در
زبان پارسی سانسکریت و
پارسی باستان «جالَ» گفته می شد . به دام و تله ای می گفتندکه برای پرندگان، بویژه پرندگانی که به کشتزارها می تاختند می نهادند و چون در چنین کشتزارهایی «جال» کار می گذاردند که این گونه پرندگان را بگیرند، به آن بخش و به آن کشترار «جالیز» گفته می شد یعنی جایی که در آن «جال» ها را نهاده اند.
بر این پایه می بینیم که «جالیز» یک
واژه ی «پیوندی» (ترکیبی) است و امروز به کشتزارهای خیار و کدو و مانند آن گفته می شود.
پالیز
(پسوند «یز» را دانستیم که در کاربرد وابستگی بکار می آید) اکنون بنگریم که «پال» یعنی چه.
در
زبان پهلوی ساسانی (پارس میانی) «پال» به ریسمانی گفته می شدکه بخشی از زمین را از بخش دیگر جدا می کرد و چون گرداگرد کشتزارهای هندوانه و خربوزه را ریسمان می کشیدند تا مرز آنها از زمین های پیرامون وگذرگاه ها جدا باشد، به این گونه کشتزارها «پال» می گفتند یعنی «زمین های ریسمان کشی شده» یا «زمین هایی که با ریسمان از دیگر زمین های پیرامون جدا شده اند».
همان گونه که «پالایش» و «پالودن» یعنی «جداکردن و پاک کردن و مشخص کردن چیزی از پلیدی ها و ناخالصی ها.
پس «پالینز» که امروز به معنای کشتگاه هندوانه و خربوزه است، دارای معنایی ریشه ای است که در بالاگفته شد.
برگرفته از کتاب : در ژرفای
واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع