شما میتوانید پس از نام نویسی از تمام امکانات انجمن ها استفاده کنید . توجه داشته باشید که , واژه های ممنوع و یا بی معنی ( شماره
و یا واژه تصادفی ) را بکار نبرید . برای نام نویسی در تالار میدوری و یا ورود کلیک کنید .
بسیاری از واژه هایی که در زبانپارسی امروزی بکارمی روند ، در زبانپارسی کهن و میانی ، ریشه هایی داشته اند که این ریشه ها ، درگفتارکنونی ما ایرانی ها دگرگون شده اند ولی پارسی بودن شان ، روشن است.
به گفته ی دیگر ، بسیاری از واژه های روا درگفتار کنونی ما ، در زبان اوستایی یا پارسی کهن و یا پارسی میانی (پهلوانیک یا پارسیک) - زبان اشکانی یا ساسانی - به گونه ی دیگر گفته می شده و با اینکه برخی از شاخه ها و ریشه های راستین و کهن آنها نیز در زبان امروزی مان ، هنوز هم بکارمی روند ، با این همه گروهی از پارسی زبانان امروزی ، در معنای آنها ، در می مانند. از آن میان ، واژه ی «ورجاوند» است گه گروه چشمگیری از هم میهنان معنای آن را نمی دانند ، با اینکه واژه ای است روشن ، زیبا و پارسی پاک.
در پهلوی ساسانی «وَرج» به معنای پربها و گرانبها ، بوده و از این واژه ، شاخه های: ارج . ارز . ارژ هم پدید آمدند ، با همان معنایی که برای «ورج» می دانیم. در اینجا چند نمونه از این شاخه ها را که در چامه های بزرگان ادب ما بکار رفته است می آورم.
زمانه , به مردم شد آراسته
وزو «ارج» گیرد همی خواسته
درشتی مکن با گنهکار نیز
که بی «ارج» شد بر دلم گنج و چیز
گهر داشتی «ارج» نشناختی
به نادانی از کف بینداختی
بر این داشتند «ارج» تخت و کلاه
همه تاجداران که بودند , شاه
نمونه هایی از واژه ی«ارز» در چامه های نامداران سخن.
اَبا او یک انگشتری بود و بس
که «ارج» نگینش ندانست کس
وز آن جایگه شد به اندیو , شهر
که بردارد از روز شادیش بهر
که از کشورِ شورسان بود مرز
کسی خاک آن را ندانست «ارز»
چو من به رشته کردم یاقوتِ مدح شاه
یاقوت را به «ارز» کم از کهربا نبود
درباره «ورج» نیز یکی - دو نمونه می آورم.
زجمله فارغ و از جملگی « وَرج»
دریغا گر ندانی خویش را «ورج»
سرافرازان دولت را به فّر ایزدی یاور
ستمکاران ملت را به «ورج» حیدری قاهر
بر این پایه، هر ایرانی معنای ارز و ارج را به خوبی می داند ولی هنگامی که به واژه ی «ورج» و «ارژ» برمی خورد ، در معنای آن دچار سردرگمی می شود.
در جایی که نمونه هایی از چامه ها به ما گفتند که «ورج» ریشه ی راستین «ارز، ارج، ارژ» است. هنگامی که بپذیریم «ارج و ارز و ورج» هر سه یک ریشه دارند ولی باگویش های جدا از یکدیگر ، آنگاه معنای «ارزآوند، ارج آوند» و «ورجاوند» هم برای ما روشن می شود زیرا پسوند «آوند» پسوند برآورنده ی معنای دارندگی ، مانندگی و پیوستگی است . مانند: آماوند و خداوند ، آراوند و مانند اینها.
بر این پایه، هنگامی که می گوییم «ارزآوند یا ارجاوند» یعنی چیزی که دارای ارزش و بهای بالایی است. همچنین واژه های «ارجمند ، ارزمند ، ارژمند ، وَرجمند» نیز درست هستند .
«ورجمندی» که از او «ورج» همی گیرد «ورج»
نامداری که از او «نام» همی گیرد نام
می بینیم که در این چامه ، چامه سرا ، واژه ی «ورج» را بکار برده است که درست معنای «ارجمند» و «ارزشمند» (دارای فرّه ایزدی) را دربردارد.
برپایه ی همین بررسی، «ورجاوند» نیز معنای «بسیار پرارزش ، بسیار پربها ،گرانبها و ارزشمند» را می دهد.
از چهل پنجاه سال پیش به اینسوی واژه ی «ورجاوند» نخست از سوی روانشاد احمد کسروی درکاربرد «مقدس» نیز بکار برده شدکه بی چون و چرا درست است. روانشاد علی اکبر دهخدا در برگ ٢٣١٥٦ لغت نامه ، در برابر واژه ی «ورجاوند» می نویسد «ارجمند ، برازنده ، دارای فرّه ایزدی ، خداوند ارج و ارزش».
به واژه ی «ارژ» می رسیم که کهن ترین ریشه ی واژه های «ارج ، ارز و ورج» است . باید گفت که شاید در هیچ جا (بویژه درگفتار روزانه ی ما) این واژه به تنهایی دیده نشده باشد و اگر هم دیده شود ، یک پارسیزبان ، معنای راستین آن را نمی داند و شاید تنها نامی که با واژه «ارژ» دیده باشیم ، دو واژه ی «ارژنگ» و «ارژن » است.
«ارژنگ» هم نام دیوی است در شاهنامه و هم نام کتاب ورجاوند «مانی» است. واژه ی ارژنگ از دو بخش (ارژ + اَنگ) پدید آمده است که «ارژ» ریشه ی کهن واژه ی «ارج ، ورج و ارز» است (با همان معناهای گفته شده) و پسوند «اَنگ» که این پسوند برآورنده ی معنای «بسیار دارنده یا بسیار انجام دهنده» است .
پلنگ ====== یعنی ====== بسیار لکه دار (پَل , پلید یعنی لکّه و خال)
هوشنگ ====== یعنی ====== بسیار با هوش
آونگ ====== یعنی ====== بسیار آویزان
تفنگ ====== یعنی ====== بسیار تُف کننده
فشنگ ====== یعنی ====== بسیار «فِش» کننده!
و ....
بر این پایه «ارژنگ» (کتاب مانی) یعنی «بسیار ارزشمند».
هزاریک که نهان در سرشت او , هنر است
نگار و نقش همانا که نیست در «ارژنگ»
نوشتند پر بوی و رنگ و نگار
به خاقان یکی نامه , «ارژنگ» وار
به تیشه , صورت شیرین بر آن سنگ
چنان برزد که مانی نقش «ارژنگ»
که در چین دیدم از «ارژنگ» پرکار
که کردی دایره , بی دُور پَرگار
برخی از پژوهشگران بر این باورند که نام راستین «مانی» ارژنگ بوده است و واژه ی «مانی» که از ریشه ی کار واژه ی «ماندن» می آید . دعایی است که درباره ی این پیامبر ایرانی کرده اند و رفته رفته بجای نام او نشسته است . گذشته از کتاب ارزشمند مانی ، در کتاب «فرهنگ جهانگیری» نوشته شده است که «ارژنگ» نام پهلوانی است تورانی ، پسر «زره» که بدست «توس» کشته شد
به پور «زره» گفت : نام تو چیست؟
ز گُردان جنگی ترا نام کیست؟
بدو گفت «ارژنگِ» جنگی منم
سرافراز شیر درنگی منم
همچنین «ارژنگ» نام دیوی در شاهنامه نیز هست که شاید او را از دیدگاهی در میان دیوان پرارزش «ارژنگ» می دانستند زیرا فردوسی نیز او را «سالار دیوان» نامیده است.
دومین ساختی که با واژه ی «ارژ» ساخته شده است ، ساخت «اَرژن» یا «ارژنه» است که نام دشتی است در استان فارس که سی فرسنگ از «شیراز» به دور است و گروهی برآنند که هنوز نژاد شیرهای ایرانی در این دشت هستند و گهگاه دیده شده اند.
سوار «ارژنه» را مدح گوی از دشمن
جُوی مترس اگر پنجه زن , چو شیر نر است
برخی از واژه شناسان بر این باورند که دشت ارژن ، در آغاز «دشت ارژان» بوده است ، به معنای «ارزنده» زیرا «ارژان» نیز گونه ای از واژه ی «ارزان» است.
درباره ی واژه ی «ارزان» نیز یادآوری این نکته شایسته است که این واژه (ارزان) همان گونه که آمد ، در آغاز به معنای «ارزنده و پربها» بوده ولی رفته رفته، بارِ معنای «کم بها» را بر دوش این واژه سوار کرده اند.
هر چند هنگامی هم که می گویند: «این کالا براستی ارزان» است یعنی با نگرش به بهایی که بر روی آن گذارده اند «ارزنده» است.
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
امضای میدوری :
( آخرین ویرایش در این ارسال: 27 - December - 2014 48 : 01 PM، توسط : میدوری .::. دلیل ویرایش: )
محل حضور کاربر در تالار : میدوری در تالار ميدوری حضور ندارد .
ديدگاه کاربران برای مطلب : (روی آیکون مورد نظر کلیک کنید تا دیدگاه شما ثبت شود . در صورت انصراف تا دوبار می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید . برای پاک کردن دیدگاه روی همان آیکون یک بار کلیک کنید تا دیدگاه شما پاک شود .)