شما میتوانید پس از نام نویسی از تمام امکانات انجمن ها استفاده کنید . توجه داشته باشید که , واژه های ممنوع و یا بی معنی ( شماره
و یا واژه تصادفی ) را بکار نبرید . برای نام نویسی در تالار میدوری و یا ورود کلیک کنید .
در زبان ما ، واژه ای است به نام «نوش» که برای آن معناهای گوناگونی را برشمرده اند و همین برشماری، انگیزه ی سردرگمی بسیاری از نوسوادان وکسانی را که در رده های بالای شناخت زبانپارسی نیستند فراهم کرده است و نمی دانند این واژه را درکجا و با چه معنایی بکار ببرند.
بر این پایه، به یکایک معناهای این واژه می پردازیم.
ا - نوشیدن: واژه ی «نوش» ریشه ی کار واژه ی «نوشیدن» (آشامیدن) است و آن، فرو دادن هرگونه «آبگونه» است. از آب ساده گرفته تا شِکَراب، چای، قهوه، دوغ، مِی و دیگر آشامیدنی ها و نزدیک به همه ی فرهنگنامه ها، این کاربرد را پذیرفته اند.
باید بیفزایم که ریشه ی کار واژه ی نوشیدن (نوش) ازگویش کردی «نوشی» گرفته شده که خود، شاخه ای از زبانپارسی است که به گفتار دیگر، پارسیزبان ها نیز آمده است.
هوا پرخروش و زمین پر زجوش
خُنُک آنکه دل شاد دارد به «نوش»
چو از کار ولایت باز پرداخت
دگر باره به «نوش» و ناز پرداخت
که در هر دوی این چامه ها، خواست دو تن چامه سرای از ۶ «نوش» «آشامیدنِ مِی» بوده است.
٢ - انگبین (عسل):
فرهنگنامه های «آنندراج، صحاح الفرس، انجمن آرای ناصری، رشیدی و غیاث اللغات» معنای واژه ی «نوش» را «انگبین» (عسل) هم دانسته اند و هر نوشیدنی ای را که با انگبین درآمیزند، به آن «نوش آمیغ» می گویند.
همه به تنبل و بند است , بازگشتن او
شرنگ , «نوش آمیغ» است و روی , زراندود
تلخی و شیرینی اش آمیخته است
کس نخورَد «نوش» و شِکر به اپیون
(اپیون یا افیون , به معنای تریاک است و در این چامه و در دو چامه ی پایین , واژه ی «نوش» در معنای انگبین آمده است .)
به طعم «نوش» گشته چشمه ی آب
به رنگ دیده ی آهوی دشتی
بلبلکان با نشاط , قُمریَکان با خروش
دردَهن لاله ی مشک ,دردهن نَحل «نوش»
(«نحل» به معنای زنبور عسل است)
احتمال نیش کردن واجب است از بهر «نوش»
حمل کوه بیستون با یاد شیرین , بار نیست
3 - شیرین:
هرچیز خوردنی و بویژه نوشیدنی , هرگاه شیرین و گوارا باشد به آن «نوش» (و گهگاه «نوشاب و نوشابه» نیز) می گویند و در زبانپارسی به «شکرستان, شکرزار , و کشتگاه نی شکر» «نوش آباد» می گویند .
چو شد «نوش» خورده , شتاب آمدش
گران شد سرش , رای خواب آمدش
همچنین ساخت «خواب نوشین» نیز به معنای «خواب شیرین» است .
4 - گوارا:
در واژه نامه های : «رشیدی , غیاثاللغات , برهان قاطع و ناظم الاطباء» آمده است که هرخوراک خوشمزه ای را که آدمی با اشتها بخورد , به آن «نوش» گفته می شود , به معنای «گوارا» .
هرچه آن بر تن تو, زهر بُود
برتن مردمان مدار, تو «نوش»
(یعنی اگر چیزی برای تو زهرآگین و ناپسند است , آن را برای دیگر مردم , گوارا و خوشمزه مخواه) .
از دیده جرعه دان کنم , از رخ نمکستان
تا «نوش جان» و خوش نمک خوان کیستی
بر این پایه، هنگامی که کسی به دیگری می گوید: «این خوراکی نوش جانت باشد» یعنی «گوارای جان تو باشد».
به فرمانش مردم نهاده دو گوش
ز رامش جهان بُد پر آواز «نوش»
همه شهر بودی پر آواز «نوش»
سرای سپهبد , بهشتی بجوش
خام پوشند و اتلس پخته شمرند
زهر نوشته و همه , «نوش» و هنیئا شنوند
وانگهم در داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان می گفت «نوش»
5 - جاودان:
که در بر آورد این معنا، بیشتر با بند واژه ی «الف» می آید. مانند : انوش و انوشه که به معنای بی مرگ، مانا، جاودان و همیشگی است.
پسنام خسرو ساسانی، «انوشه روان» (یعنی دارای روان جاودان) بودکه اندک اندک به نوشین روان، نوشیروان و انوشیروان دگرکون شد .
٦ - سرو:
واژه «نوش» به گونه ای «سروکوهی» یا «سرو تَبَری» یا «کاج» نیز گفته می شود که واژه شناسان بر این باورندکه ریشه راستین این واژه درباره ی سرو، «نوژ» بوده است که رفته رفته به «نوش» دگرگون شده. بر این پایه واژه (نوش) را نمی توان در زمینه ی نام «سرو» و «کاج» بکار برد.
7 - شنیدن:
در برخی از نوشته ها، «نوشا» و «نوشیدن» را درکاربرد شنیدن بکار گرفته اند. در اینجا نیز باید گفت که ریخت راستین واژه ی «نوش» در معنای «شنیدن» واژه ی «نیوشیدن» بوده است . بر این پایه، «نوشا» و «نوشیدن» به معنای »شنیدن» نادرست است و باید «نیوشا» «نیوشنده» «نیوشیدن» و «نیوشیده» و «نیوشید» گفته و نوشته شود.
از واژه ی «نوش» در زبانپارسی ساخت ها و شاخه های گوناگونی ساخته شده اندکه بخشی از آنها را در اینجا می آورم.
نوش آذر ============= نام آتشکده ی دوم از هفت آتشکده پارسیان باستان
نوش آور ============= گلبرگ هایی که مزه ی شیرین دارند
نوشا ============= آشامنده , نوشنده
نوشاننده ============= کسی که آشامیدنی را به دیگری بیاشاماند (بنوشاند) = ساق
نوش باد ============= نام پرده ای است در موسیقی کهن ایران
نوش جام ============= پیاله باده پیمایی
نوشخند ============= خنده ی شیرین، لبخند زیبا
نوشخوار ============= (نشخوار) کار دوباره خوردن جاندارانی چون شتر، گوسفند و جاندارانی چون اینها است
نوشدارو ============= پادزهر، دارویی که بی درنگ کارگر افتد
نوشگوار ============= خوش گوار، خوراک خوشمزه
نوش گیاه ============= گیاهی که زهر را از پیکر آدمی بزداید
نوشین دهان ============= شیرین سخن، نوشین لب
نوشینه ============= دلچسب،گوارا، شیرین
نوشمند ============= دارای مزه ی شیرین
نوشه ============= نام دختر نرسی پادشاه ساسانی
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
امضای میدوری :
( آخرین ویرایش در این ارسال: 12 - December - 2014 15 : 01 PM، توسط : میدوری .::. دلیل ویرایش: )
محل حضور کاربر در تالار : میدوری در تالار ميدوری حضور ندارد .
ديدگاه کاربران برای مطلب : (روی آیکون مورد نظر کلیک کنید تا دیدگاه شما ثبت شود . در صورت انصراف تا دوبار می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید . برای پاک کردن دیدگاه روی همان آیکون یک بار کلیک کنید تا دیدگاه شما پاک شود .)