بررسی واژه های «یزد و یزدان» و جمع و مفرد چند واژه ی دیگر
درگفتارها و نوشتارها بسیار خوانده و شنیده شده است که
واژه ی «یزدان» را، در کاربُرد معنای «خدا» (به گونه ی مفرد) بکار می برند و این نادرست است ، زیرا : در
زبان پهلوی ساسانی
واژه ای داشتیم به نام «اَی زَد» به معنای «خداوند» سپس این
واژه رفته رفته ریخت دیگری هم یافت و به «ایزد» دگرگون شد و «اَیزَد» و «ایزد» هر دو گفته شد.
پس آنگاه اندک اندک با گذشت زمان «الف» ایزد یا اَی زَد، افتاد و آوای «الف» به «ی» داده و تنها «یَزد» گفته شد.
با اینکه بارها گفته شد، باز هم می گویم که این روش که بند
واژه ی الف را از آغاز
واژه برمی دارند و آوای آن را به
واژه ی بعدی می دهند در
زبان پارس بسیار روا است و چند نمونه را در اینجا می آورم.
اسپند ============== سپند
اُشتر ============== شُتر
اُفتاد ============== فتاد
اَسترون ============== سَترون
استاد ============== ستاد
اَگَر ============== گَر
اَفسانه ============== فَسانه
اِشکم ============== شِکم
اِستبر ============== سِتبر
اسپاه ============== سپاه
اُستوان ============== سُتوان
و...و...و...و...
بر این پایه «یَزد» یعنی خداوند و
واژه ی «یزدان» یعنی «خدایان» جمع است و به نادرست درکاربرد مفرد بکار برده می شود.
به گفته ی دیگر، یزدان معنای «خداوند» را نمی دهد و معنای «خدایان» را می دهد و مفرد آن «یزد» است.
ولی چرا نام شهری که درکرانه کویر لوت جای دارد. «یزد» گفته شده، برای من روشن نیست شاید بدین انگیزه که یکی از زیستگاه های بزرگ زرتشتیان است که خود را پیرو «اهورامزدا» یا «یَزد» (به معنای خدا) می دانند.
اکنون که درباره ی
واژه ی «یزدان» و اینکه این
واژه «جمع» است و به نادرست در کاربرد مفرد بکار می برند سخن رفت ، شایسته است بگویم که از این گونه ناهنجاری ها و نادرست گویی ها که
واژه های جمع را درکاربرد مفرد بکار می گیرند، بسیارداریم .
یکی واژه «مردم» است
«مردم» خود، یک
واژه ی «جمع» است زیرا هنگامی که بخواهیم فعلی را با آن صرف کنیم آن فعل یا کار
واژه را به گونه ی جمع بکار می بریم . مانند: مردم از این روش خسته «شده اند».
مردم خواهان آزادی «هستند».
مردم در غم قهرمانان خود «سوگوارند».
و هیچگاه دیده نشده است که بنویسند یا بگویند : «مردم خواهان آزادی است» یا «مردم در غم قهرمانان خود سوگوار است».
ولی گروهی چون به نادرست می پندارند که
واژه ی «مردم» مفرد است . ساخت «مردمان!!» را ساخته اند که نادرست و نابجا است.
واژه «رَبّ»
نمونه ی دیگر
واژه ی تازی «رَبّ» است . رَبّ به معنای پرورنده است و جمع آن «ارباب» می شود یعنی «پرورندگان».
ولی نزدیک به همه ی ما ایرانی ها «ارباب» را درکاربرد مفرد بکار می بریم و به یک تن می گوییم «ارباب!» وخنده دارتر آنکه «ارباب» را دوباره به شیوه ی
پارسی جمع می بندیم و «اربابان» می گوییم.
واژه «وَلَد»
یکی دیگر از این گونه نادرستی ها بکار بردن
واژه ی تازی «وَلَد» است . به معنای «فرزند» که مفرد است و جمع آن «اولاد» است و نزدیک به نود درسد از ما ، دوباره آن را جمع می بندیم و «اولادان» می گوییم.
واژه «سلاح»
دیگر
واژه ی «سلاح» است که جمع آن «اسلحه» است و بسیارخوانده و شنیده ایم که می گویند: «اسلحه ها !!» . در جایی که باید بگوییم «سلاح ها».
همه ی این ناهنجاری ها از بودن واژه های تازی در زبان ما ریشه می گیرد که چون معنای آنها را نمی دانیم و این واژه ها، پینه ی ناجور در زبان ما هستند، ساخت «جمع» آنها رادوباره جمع می بندیم.
برگرفته از کتاب : در ژرفای
واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع