بررسی واژه های «دُمبک , تنبک و ضرب»
یکی از ابزارهای نواختن، در موسیقی ایرانی که نوازندگان آن را درگروه «سازهای ضربه ای» (یاکوبه ای) جای داده اند، ابزاری است که نام تازی آن «ضرب» است.
واژه ی «ضرب» در
زبان تازی یعنی «زدن» و کوبیدن و شاید چون پیوسته با انگشتان به آن «ضربه» می زنند و می گوبند، این نام نا زیبای تازی را به آن داده اند . در جایی که نام آن در میان مردم کوچه و بازار «دمبک» یا «تمبک» یا «تنبک» و یا «دُنبک» است. گروهی پنداشته اندکه
واژه ی «دمبک» یا «دُنبک» در آغاز «دمبه!!» یا «دنبه» بوده است. چون گهگاه نوازنده، با اندکی چربی، آن را چرب می کرده است و وابستگی ای با دنبه» یا «دمبه» دارد!!
پیروان این باور می گویند پسوند «َک» هنگامی که از
زبان پهلوی ساسانی به
پارسی دری «پارسی امروزی» آمد به «اِه» دگرگون شد . مانند: «آشیانک،کارنامک، پرندک جاودانک» که امروز آشیانه،کارنامه، پرنده، جاودانه و پیمانه ... شده است. درست است که پسوندهای «َک» در
زبان پهلوی ساسانی به«اِه» در
پارسی کنونی دگرگون شده است ولی این دستور ، درباره
واژه ی «دمبک» یا «دنبک» روا نیست. همچنین این ابزار را به هنگام نواختن چرب نمی کنند.
نکته شیرین آنجا است که نام این ابزار را از آوایی که از آن برمی خیزد گرفته اند بدین گونه که اگر با انگشتان به میانه ی پوست کشیده شده بر آن، بکوبیم ، آوای «توم توم» یا «دُم دُم» می دهد و اگر به کناره ی گِرده ی پوست بزنیم (یعنی جایی که پوست، به چوب یا فلز چسبانیده شده) آوای «بَک بَک» از آن برمی خیزد. بر این پایه از این دو آوا (تُم) و (بَک) نام این ابزار را ساخته و آن را «تُمبک» یا «دُمبک» گفته و نوشته اند.
ساختن نام با نگرش به آوایی که از آن ابزار برمی خیزد، بسیار دیده شده است. مانند: بمب. تَرغه. جیرجیرک. فشنگ. و... و... و .
برگرفته از کتاب : در ژرفای
واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع