بررسی واژه ی «حوله , هوله» هر بامداد و هر شامگاه، دست و روی مان را با پارچه ی «پُرز» داری خشک و پاک می کنیم که همه به آن «حوله» می گوییم ولی شاید به این نکته نیندیشیده ایم که آیا دبیره ی (دیکته ی) آن براستی «حوله» است یا «هوله» ؟
آنانکه این پارچه پرزدار را «حوله» می نویسند برآنند که این
واژه از
واژه ی تازی «حُلّه»گرفته شده است و بر این پایه باید آن را با «ح» نوشت. ولی اگربه معنای
واژه «حُلّه» بنگریم و فرهنگ های
زبان را زیر و رو کنیم و نوشته ها و چامه های گذشتگان را زیر بررسی بگذاریم ، نادرستی این باور روشن می شود.
زیرا آنچه راکه تازی «حُلّه» _ یا حُلّت می گوید، جامه ی نو و پوشاکی است که همه ی پیکر را بپوشاند. همچنین به پارچه ی ابریشمین بافته شده در یمن نیز گفته می شد . جمع آن هم «حُلل» است.
پس این پارچه نخست می باید ابریشمین می بود و دوم آنکه جامه بوده باشد و سوم، همه ی پیکر را فراگیرد و به خوبی می دانیم که ابریشم پرز ندارد و «هوله» هم نه ابریشمین است و نه جامه ی پوشنده ی تن.
ولی چرا باید «هوله» بنویسیم؟
بی گمان
واژه ی هوله ، ازواژه ی ترکی «خاولی»گرفته شده به معنای «پرزدار» (دارای خاو) . چون «خاو» به
زبان ترکی یعنی «پُرز» پس روشن می شودکه «هوله»نخستین بار در نزد ترک زبانان بکار می رفته است و سپس به ایران آمده و «خاولی» رفته رفته به
«هوله» دگرگون شده و چون ریشه ی واژه، تازی نیست، نمی باید با «ح» که یک بندواژه ی تازی است نوشته شود . گذشته از این، بد نیست بدانیم که پاکستانی ها، به آن چیزی که ما «هوله» می گوییم «رومال» می گویند یعنی پارچه ای که آن را به «رو» می مالند . درست مانند «دستمال»که پارچه ای است برای خشک کردن و پاک کردن «دست ها» و چه زیبا است که ما نیز بحای «هوله»، از
واژه ی «رومال» سود ببریم.
برگرفته از کتاب : در ژرفای
واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع