gol
gol

hardy

د‌ل های ما که به هم نزدیک باشن

دیگر چه فرقی می کند

که کجای این جهان باشیم

دور باش اما نزدیک

من از نزدیک بودن‌های دور می‌ترسم
«احمد شاملو»

×

توجه : دو ارسال نخستِ کاربرانِ جدید در تالار میدوری را پیش از نمایش دادن , مدیر تالار باید تایید کند .

Latest Threads  آخرین ارسال ها :
نمایش آخرین ارسال این موضوع
 
امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امیتازات : 2.43
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  
1 کاربر حاضر در تاپیک: (0 عضو, و 1 مهمان). 1 مهمان
نویسنده:میدوری
آخرین ارسال:میدوری
پاسخ: 1
بازدید: 6365
subscription
quickreply advancequickreply report



( گوناگون ) بررسی واژه ی «خربوزه»
تغییر اندازه ی متن : zoomin zoomout default
Butterfly
نویسنده : admin میدوری
admin میدوری profile  
آفلاین
مدیر کل تالار
مدالهای میدوری1000500
1001011720
168241051
دسترسی به میدوری
ارسال یک ایمیل به این کاربر ارسال یک پیام خصوصی به این کاربر مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر اعتبار:
اطلاعات میدوری


تاریخ عضویت:
05 November 2011

ارسال ها: 1,800
شماره کاربری: 1
میزان اعتبار:

محل سکونت: تهران
ماه تولد:
جنسيت:
آخرین دیدار :
تماس با میدوری
حالت میدوری
صفحه های میدوری
گوگل پلاس فیس بوک توییتر یوتیوب کلوب
اینستاگرام تلگرام
ارسال: #1
Book بررسی واژه ی «خربوزه»

rightarrow
بررسی واژه ی «خربوزه»
«خیاربزرگ» , «تنه درخت بزرگ»!

بی گمان هر واژه ای دارای شناسنامه ای است . با این نگرش که در گذشت زمان ، بسیاری از واژه ها، شناسنامه شان گم شده است وگرنه هیچ واژه ای یکباره و سرخود پدید نیامده است.
و بی گمان چنین باید باشد. چه ‌«زبان» جز این چیزی نیست که واژه هایی از بهم پیوست واژه های دیگر پدید می آیند و رفته رفته ، خود واژه ای جدا و تنها بشمار می روند و گویندگان و نویسندگان می پندارندکه این گونه واژه ها یکپارچه هستند. برای نمونه شاید گمان کنند که واژه «پیاده‌» یک واژه ‌«یکپارچه‌» (بسیط) است . در جایی که این واژه ازسه بخش (پی + آید + ه» ساخته شده. «پی آیده‌» (پیایده) بوده است یعنی کسی که ‌«با پاهایش می آ ید.‌» درگذشت زمان رفته رفته بندواژه «ی‌» افتاده و این واژه ‌«پیاده‌» گفت شد.
همین پیوستن ها و پدید آمدن واژه های تازه، زبان را گسترده و بارور و پردامنه می کند آن هم زبان ریشه دار و پایه گرفته ای چون «زبان پارسی» را . بر این پایه هرگاه به ریشه و شناسنامه برخی از واژه ها پی ببریم، به نکته های گیرا و دل انگیزی برمی خوریم که کشش وگیرندگی ویژه ای دارد.
از آن میان واژه ‌«خربزه‌» یا درست تر بنویسیم «خربوزه‌» است. بی گمان این پرسش پیش می آیدکه چرا دبیره ی «خربوزه» درست تر از واژ‌ه «خربزه» است؟ برای شناخت ژرف معنای واژه ی خربوزه باید بدانیم که این ساخت، از دو واژه «خر + بوزه‌» درست شده است، نه از «خر + بُزه‌» زیرا در این صورت راه را به نادرست رفته ایم و «خر - بُزه» را معنایی نباشد.


picture


‌«خر‌» در ساخت های چند واژه ای به گونه ی پیشوند می آید و به آن واژه صفت «بزرگ‌» و ‌«ناهموار» و «نتراشیده و نخراشید‌ه» می دهد.

برای نمونه :
«خرپا‌»: (که پایه های چوبی یا فلزی است که در ساختمان ها بکارمی رود) به معنای «پای بزرگ».
«خرچنگ‌»: جانوری که چنگ هایش بس بزرگ تر از پیکرش هستند.
«خرمگس»: که مگس های بزرگ رامی گویند. «خرمهر‌»:که هم مهره ای بزرگ نتراشیده را معنا می دهد و هم مهره ای که به گردن ‌«خر‌» می اندازند وبسیار بی ارزش است.
«خرگوش‌»: جانداری است که گوش هایی بس بزرگ تر از پیکر خود است. ‌
«خرسنگ»: سنگ های بزرگ و نتراشیده و نخراشیده را گویند. ‌«خرگاه»:که چادر جایگاه بزرگان و شاهان در جنگ ها بوده است. و...
ساخت های : «خرپشته، خرزهره، خرگردن، خردل، خرپول و... مانند اینها» که در همه ی آنها پیشوند «خر» معنای بزرگ و نتراشیده را می
دهد.


«بوز‌ه»
درباره ی «بوزه‌» باورهای زبان شناسان گوناگون است.
شادروان کسروی و گروهی از زبان شناسان برآنند که چون در زبان پارسی ‌«بوزه‌» یعنی «خیار‌» پس «خربوزه‌» یعنی«خیاربزرگ» و با نگرش به اینکه هم ‌«خربوزه‌» و هم ‌«بوزه» (خیار) میوه ی گیاهانی هستند که از تیره ی کدوییان بشمارمی روند و از دیدگاه گیاه شناسی هموند یک خانواده و یک تیره ی گیاهی هستند، می توان این باور را پذیرفت.
زیرا به خیار‌ «بوزه» گفته می شود ‌«خربوزه‌» نیز ‌«خیاری بس بزرگ و نتراشیده و بی اندام‌» است . از سوی دیگر گروهی از پژوهندگان واژه ها چون
استاد معین می گویند:
«بوزه» (که در زبان پهلوی ساسانی بوزَک گفته می شد) یعنی ‌«تنه ی بریده ی درخت که درپارسی کهن به آن «بوجینا» نیز می گفتند .
«خر» نیز همان گونه که گفته شد یعنی «بزرگ» . پس «خربوزه» یعنی یک تنه بزرگ و بریده شده درخت .
بی گمان انگیزه ی نامگذاری آن نیز نمای ظاهری‌ «خربوزه» است که مانند یک تنه ی افتاده ی درخت در لای بوته است.


بر این پایه «خربوزک‌» یا «خربوزا‌» یا «خربوزینا» یا «خربوجینا‌» و یا «خربوز‌» گفته و نوشته می شود.
اکنون این شما و این داوری . هر یک از دو باور راکه شایسته تر می دانید، بپذیرید.


برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع




امضای میدوری :
[تصویر: midori-sign-500.png]
( آخرین ویرایش در این ارسال: 15 - September - 2014 04 : 09 AM، توسط : میدوری .::.  دلیل ویرایش: )
محل حضور کاربر در تالار :  admin میدوری در تالار ميدوری حضور ندارد .
ديدگاه کاربران برای مطلب : help (روی آیکون مورد نظر کلیک کنید تا دیدگاه شما ثبت شود . در صورت انصراف تا دوبار می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید . برای پاک کردن دیدگاه روی همان آیکون یک بار کلیک کنید تا دیدگاه شما پاک شود .)

برچسب ها :

14 - September - 2014 04 : 12 PM
اعتبار: اهدای موجودی بــانــکــ نقل قول این ارسال در یک پاسخ


subscription
quickreply advancequickreply report

موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Heart selection آیین نوروزی و آلودگی واژه ها میدوری 1 8,759 18 - March - 2016 15 : 03 PM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش پنجم) میدوری 0 8,808 14 - January - 2015 18 : 01 AM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش چهارم) میدوری 0 8,098 14 - January - 2015 11 : 01 AM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش سوم) میدوری 0 7,652 14 - January - 2015 03 : 01 AM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش دوم) میدوری 0 7,808 14 - January - 2015 54 : 12 AM
آخرین ارسال: میدوری

ابزار موضوع



1 کاربر حاضر در تاپیک: (0 عضو, و 1 مهمان). 1 مهمان