14 - January - 2014, 41 : 12 PM
بررسی واژه هایی مانند « آوازه خوان و پیره مرد»
در زبان و نوشتار ما ایرانی ها، دیده شده است که پسوند «ه» را در بسیاری از ساخت ها، نابجا بکار می برند. برای نمونه بجای نوشتن و گفتن واژه یا ساخت «نیم شب» آ ن را «نیمه شب» می گویند. بدبختانه نمونه های فراوانی را از این گونه بکارگیری های نابجای «ه» درگفتار و نوشتار خود داریم.
نمونه ها | |||
---|---|---|---|
بجای اینکه بگویند
نیمراه |
می گویند و می نویسند
نیمه راه |
||
بجای اینکه بگویند
نیم افراشته |
می گویند و می نویسند
نیمه افراشته |
||
بجای اینکه بگویند
آوازخوان |
می گویند و می نویسند
آوازه خوان |
||
بجای اینکه بگویند
نیم کاره |
می گویند و می نویسند
نیمه کاره |
||
بجای اینکه بگویند
پیرزن |
می گویند و می نویسند
پیره زن |
||
بجای اینکه بگویند
پیرمرد |
می گویند و می نویسند
پیره مرد |
||
بجای اینکه بگویند
نیم سیر |
می گویند و می نویسند
نیمه سیر |
||
بجای اینکه بگویند
نیم شب |
می گویند و می نویسند
نیمه شب |
||
بجای اینکه بگویند
نیم جان |
می گویند و می نویسند
نیمه جان |
روشن نیست چرا «نیمروز» را درست می نویسند و «نیمه روز» نمی نویسند ولی «نیمشب» را «نیمه شب» می نویسند؟
از این گذشته باید دانست که واژه ی «آوازه» درکاربرد «ناموری و گسترش» و (معروف بودن) است . مانند : فلان کس دردانشوری «آوازه ی» جهان شد.
در جایی که، آن کس که در دستگاه موسیقی می خواند، آواز می خواند، نه «آوازه».
که «آوازه ی مرگ پدر» یعنی «شهرت و گستردگی خبر مرگ پدر» و «آوازش» یعنی خواندنش .
که بخوبی روشن است , واژه ی «آوازه» در بند چامه , «شهرت» معنا می دهد .
سخن کوتاه , همان گونه که می گوییم و می نویسیم : « نیم بند , نیمروز , نیم من , نیم سیر , نیم بها , نیم پخته , نیم چوش , نیم خشک , نیمرو , نیم پرده , نیم تاج , نیم تنه , نیم خورده , نیم دایره , نیمرخ , نیمکره , نیم گره , نیم وجبی , نیم سال و ...
همان گونه هم باید گفت و نوشت : نیمراه , آوازخوان , پیرزن , نیم شب , پیرمرد , نیمکاره و ...
در پایان باید بیفزایم که تنها در یک واژه می توان واژه ی «نیمه» را بکاربرد و آن «نیمه آجر» یا «آجرنیمه» می گویند و در بیشتر زمان ها واژه ی «آجر» را بکار نمی برند و تنها «نیمه» می گویند .
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع