تالار میدوری

نسخه کامل: بررسی نوشتاری «به» و «ب»
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
بررسی نوشتاری «به» و «ب»
بسیار دیده و خوانده شده است که گروهی می نویسند:
‌«به دنبال پرویزرفتم»
‌«اگر به بازار بروم، منوچهررا خواهم دید»
‌«به نام خداوند بخشاینده ی مهربان»
‌«به اندیشه ی نیک کارها را انجام بده»
«من به داریوش بدهکارم»
وبسیار هم دیده و خوانده شده است که گروهی دیگر می نویسند:
«بدنبال پرویزرفتم»
«اگرببازار بروم منوچهررا خواهم دید»
‌«بنام خداوند بخشاینده ی مهربان»
«باندیشه ی نیک کارها را انجام بده»
‌«من بداریوش بدهکارم»
براستی کدام درست است ‌«به» ها یا «ب‌»ها؟
در یکی از دو نمونه های بالا ، بندواژه ی ‌«ب‌» و ‌«به‌» به واژه ی پس ازخود چسبیده و در نمونه ی دیگر، آ نها جدا نوشته شده اند . کدام یک درست است؟
از آنجا که زبان پارسی زبانی استوار و بسامان است، برای هر پدیده ی گفتاری و نوشتاری دستوری و آیینی روشن و ساده دارد و به پیروی از همین ویژگی ، در زمینه ی ‌«به‌» و «ب» نیز می توان با نگرش به معنای واژه و یا ساختار نوشته، پی بردکه چگونه باید نوشت.
ما پارسی نویسان درنوشتار خود به شش گونه‌ «به» یا ‌«ب‌»برمی خوریم .
1 - اگر ‌«به‌» معنای میوه ی خوشبویی راکه همه می شناسیم بدهد .
در این کاربرد :
نخست :
بی چون وچرا «ه» را باید بدنبا‌ل «ب‌» آورد
دوّم : واژه ی ‌«به‌»، به واژه ی پس از خود نیز نمی چسبد
سوّم :
بندواژه ی «ه» نیز گفته می شود و برزبان می آ ید .
مانند:
این به خوشبورا در خانه خود پرورده ام
به ، میوه ای است تندرستی بخش و نیروزا
شهر سپاهان میوه های فراوانی دارد که از آن میان ‌«به» این شهر ، شناخته شده است‌
2 - اگر ‌«به» درکاربرد رفتن از جایی بجای دیگربکاررود و یا اینکه روی سخن با کسی باشد.
در این هنگام :
نخست : ‌«ه‌» را باید بدنبال ‌«ب‌» آورد
دوّم : واژه ی «به» به واژه ی پس از خود نمی چسبد
سوّم : بندواژه ی «ه» گفت نمی شود و برزبان نمی آ ید
مانند:
از تهران به شیراز را یکروزه رفتم
من به داریوش رانندگی آموختی
پسوند‌ «م» به واژه ی پیش از خود می چسبد
کار ، به جایی رسیدکه منیژه خشمگین شد
3 - اگر ‌«ب» پیش از فعل «مضارع التزامی» یا پیش ازریخت فرمایش (صیغه امر) بیاید .
نخست : نباید «ه» داشته باشد
دوّم : بی چون وچرا به واژه ی پس از خود می چسبد
سوّم : چون «ه‌» را بکار نمی بردیم، خودبخود بندواژه ی (ه) بر زبان نمی آ ید .
مانند:
میهن خود را دوست بدارید
نزد مادر برو و بگوکه من امشب دیر می آ یم
اگر بخواهی مرا ببینی، بامدادها در خانه هستم
بیا تا باهم به تبریز برویم‌
گُل بگوییم وگُل بشنویم
4 - هنگامی که «ب» در آغاز ‌«با» بوده است و درنوشتار یاگفتار ‌«الف‌» آ ن افتاده باشد. در این هنگام ‌«ب» باید به واژه ی پس از خود بچسبد و گذاردن ‌«ه‌» بجای ‌«الف» نادرست است .
مانند :‌
«به نام خداوند بخشاینده مهربان» که در آغاز ‌«با نام خداوند بخشاینده‌» بوده است
یا:
‌«باندیشه ی نیک کارها را انجام بده» که در آغاز «با اندیشه ی نیک» بوده است
یا:
‌«بلشکر»توان بُرد این راه را , که در آغاز «با لشکر توان برد‌» بوده است


picture


5 - به هنگامی که می خواهیم برروی واژه ای پافشاری و تاکیدکنیم (که بیشتردرباره «قید‌»ها بکار می رود) در این هنگام تنها ‌«ب‌» را به ‌«قید‌» می چسبانیم و «ه‌» را نبایدبکار برد.
نمونه :
وای «بروزی‌»که بگندد نمک
‌چون دیر شده بود «بناچا‌ر» سواره رفتم
«بزودی» تو را در ایران خواهم دید
سیاوش «بناگاه» از جای برخاست
6 - به هنگامی که‌ «به» معنای «نیک» و «خوب‌» را می دهد.
نخست : بندواژه «ه‌» باید باشد
دوّم : ‌«به‌» به واژه ی پس از خود بی چون وچرا می چسبد
سوّم : بندواژه ی ‌«ه» گفته می شود و برزبان می آ ید.
مانند:
وزار‌ت «بهداری» با وزارت «بهزیستی‌» یکی شد
آیا بیمار شما ‌«بهبودی» یافت
«بهمن‌» و «بهروز» و ‌«بهنام‌» هر سه برادرند
اگر به ژرفای معنای ساخت پارسی و یا به ژرفای معنای ‌«به» و «ب‌» بنگریم . می بینیم که به آسانی می توانیم جایگاه و شیوه کاربرد «به» و «ب» را بیابیم.

برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
لینک مرجع