13 - December - 2013, 14 : 05 PM
بررسی واژه ی «بلوچستان»
واژه ی «بلوچستان» از دو بخش «بلوچ + ستان» ساخته شده است. واژه یا پسوند «ستان» که کوتاه شده ی «اُستان» یا «اِستان» است معنایش روشن است . این پسوند بدنبال نام کسان، چیزها و یا تیره هایی می آ ید که در آن بخش به فراوانی یافته شوند . مانند: کوهستان،گلستان، خارستان، ارمنستان، لرستان،کودکستان ، بوستان و... و...،
درباره ی واژه ی «بلوچ»
این واژه که به یک تیره ی ایران در جنوب خاوری پشته ی ایران گفته می شود پیشینه ی درخور نگرشی دارد.
در تاریخ ها آمده است که در سال ٢٣ هجری قمری هنگامی که تازیان به دستور عمر فرزند خطٌاب (خلیغه دوٌم) به ایران تاختند . درکوه های کرمان ، با گروه هایی از بیابان نشینان روبرو شدندکه خود را «بلوچ» می نامیدند و چون تازیان نمی توانستند بندواژه «چ» را برزبان آورند، آنها را «بلوص!» گفتند.
در دوران بنی امیه و سپس عباسیان ، رفته رفته بلوچ ها نیروگرفتند و ازکرمان به سیستان و خراسان تاختند . تا اینکه نخست «عضدالدوله دیلمی» و سپس «مسعود غزنوی» به دستور پدرش «محمود» آنها را فروکوفتند.
هنگامی که «حجاج فرزند یوسف ثقفی» از «اومنان فرزند سلامه» می خواهد که بلوچستان را بگیرد . این سردار تازی به «حجاج» چنین می گوید:
تو، راه مکران (بلوچستان) را به من نشان می دهی و امر می کنی به آنجا بروم . میان فرمان دادن با انجام حکم فرمان تفاوت بسیار است . من هیچگاه به این سرزمین داخل نحواهم شد زیرا شنیدن نام آنجا مرا به لرزه می اندازد...
این سرزمین را هردوت میکیان یا (مکیان) نوشته است و در بخش های کشوری داریوش بزرگ، هفدهمین شهربانی وی بوده است.
در زمان اسکندر «بلوچستان» را به انگیزه ی نزدیکی به دریا «ایکیتوناجی» (ماهی خوران) نامیدند.
در زبان سانسکریت بخش «بلوچستان» را «ماکاایرنیا» می گفتند که «ایرنیا» به معنای «باتلاق» و «مرداب» است و «ماکا» نیز نام نخستین تیره ی بلوچ در نوشته های بیستون و تخت جمشید است و واژه «ماکاایرنیا» رفته رفته به «مکران» دگرگون شد و سپس چون جایگاه زیست «بلوچ» ها بود، آن را بلوچستان نامیدند.
در واژه نامه های پارسی یکی از معناهای «بلوچ» را «تاج خروس» نوشته اند زیرا برخی از بلوچ ها ، دستار خودرا به گونه ای بر سر می بندندکه سر آن مانند «تاج خروس» است .
برخی دیگراز واژه شناسان برآنند ، واژه ی «بلوچ» نام تیره ای از«راجبوتان» هند ، به نام «بالیچا» است و به انگیزه ی گذشت زمان ، «بالیچا» رفته رفته «بلوچ» گفته شد.
گروهی دیگر از پژوهندگان می گویند: واژه ی «بلوچ» از ریشه ی «ملیچه»ی سنسکریت است که هندیان به بیگانگان می گفتند.
سرانجام دسته ای دیگر از پژوهشگران بر این باورند که واژه ی بلوچ کوتاه شده ی واژه ی پارسی «بَدروچ» است.
واژه ی «بَدروچ» از دو بحش «بَد + روچ» ساخته شده است.
معنای «بَد» که روشن است . «روچ» نیز به گویش پارسی باستان معنای «روز» را می دهد. (هنوز هم بلوچ ها «روز» را «روچ» می گویند).
بر این پایه «بَدروچ» یعنی«بدروزگار» , زیرا براستی در هوای گرم و خشک جنوب خاوری ایران ، تیره هایی مانند «بلوچ» پیوسته و پیوسته باید با دشواری های گوناگون بحنگند.
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع