12 - December - 2014, 24 : 01 AM
«نوشیدن , انگبین(عسل) , شیرین , گوارا , جاودان , سرو , شنیدن»
در زبان ما ، واژه ای است به نام «نوش» که برای آن معناهای گوناگونی را برشمرده اند و همین برشماری، انگیزه ی سردرگمی بسیاری از نوسوادان وکسانی را که در رده های بالای شناخت زبان پارسی نیستند فراهم کرده است و نمی دانند این واژه را درکجا و با چه معنایی بکار ببرند.
بر این پایه، به یکایک معناهای این واژه می پردازیم.
ا - نوشیدن:
واژه ی «نوش» ریشه ی کار واژه ی «نوشیدن» (آشامیدن) است و آن، فرو دادن هرگونه «آبگونه» است. از آب ساده گرفته تا شِکَراب، چای، قهوه، دوغ، مِی و دیگر آشامیدنی ها و نزدیک به همه ی فرهنگنامه ها، این کاربرد را پذیرفته اند.
باید بیفزایم که ریشه ی کار واژه ی نوشیدن (نوش) ازگویش کردی «نوشی» گرفته شده که خود، شاخه ای از زبان پارسی است که به گفتار دیگر، پارسی زبان ها نیز آمده است.
که در هر دوی این چامه ها، خواست دو تن چامه سرای از ۶ «نوش» «آشامیدنِ مِی» بوده است.
٢ - انگبین (عسل):
فرهنگنامه های «آنندراج، صحاح الفرس، انجمن آرای ناصری، رشیدی و غیاث اللغات» معنای واژه ی «نوش» را «انگبین» (عسل) هم دانسته اند و هر نوشیدنی ای را که با انگبین درآمیزند، به آن «نوش آمیغ» می گویند.
(اپیون یا افیون , به معنای تریاک است و در این چامه و در دو چامه ی پایین , واژه ی «نوش» در معنای انگبین آمده است .)
(«نحل» به معنای زنبور عسل است)
3 - شیرین:
هرچیز خوردنی و بویژه نوشیدنی , هرگاه شیرین و گوارا باشد به آن «نوش» (و گهگاه «نوشاب و نوشابه» نیز) می گویند و در زبان پارسی به «شکرستان, شکرزار , و کشتگاه نی شکر» «نوش آباد» می گویند .
همچنین ساخت «خواب نوشین» نیز به معنای «خواب شیرین» است .
4 - گوارا:
در واژه نامه های : «رشیدی , غیاثاللغات , برهان قاطع و ناظم الاطباء» آمده است که هرخوراک خوشمزه ای را که آدمی با اشتها بخورد , به آن «نوش» گفته می شود , به معنای «گوارا» .
(یعنی اگر چیزی برای تو زهرآگین و ناپسند است , آن را برای دیگر مردم , گوارا و خوشمزه مخواه) .
بر این پایه، هنگامی که کسی به دیگری می گوید: «این خوراکی نوش جانت باشد» یعنی «گوارای جان تو باشد».
5 - جاودان:
که در بر آورد این معنا، بیشتر با بند واژه ی «الف» می آید. مانند : انوش و انوشه که به معنای بی مرگ، مانا، جاودان و همیشگی است.
پسنام خسرو ساسانی، «انوشه روان» (یعنی دارای روان جاودان) بودکه اندک اندک به نوشین روان، نوشیروان و انوشیروان دگرکون شد .
٦ - سرو:
واژه «نوش» به گونه ای «سروکوهی» یا «سرو تَبَری» یا «کاج» نیز گفته می شود که واژه شناسان بر این باورندکه ریشه راستین این واژه درباره ی سرو، «نوژ» بوده است که رفته رفته به «نوش» دگرگون شده. بر این پایه واژه (نوش) را نمی توان در زمینه ی نام «سرو» و «کاج» بکار برد.
7 - شنیدن:
در برخی از نوشته ها، «نوشا» و «نوشیدن» را درکاربرد شنیدن بکار گرفته اند. در اینجا نیز باید گفت که ریخت راستین واژه ی «نوش» در معنای «شنیدن» واژه ی «نیوشیدن» بوده است . بر این پایه، «نوشا» و «نوشیدن» به معنای »شنیدن» نادرست است و باید «نیوشا» «نیوشنده» «نیوشیدن» و «نیوشیده» و «نیوشید» گفته و نوشته شود.
از واژه ی «نوش» در زبان پارسی ساخت ها و شاخه های گوناگونی ساخته شده اندکه بخشی از آنها را در اینجا می آورم.
نوش آذر ============= نام آتشکده ی دوم از هفت آتشکده پارسیان باستان
نوش آور ============= گلبرگ هایی که مزه ی شیرین دارند
نوشا ============= آشامنده , نوشنده
نوشاننده ============= کسی که آشامیدنی را به دیگری بیاشاماند (بنوشاند) = ساق
نوش باد ============= نام پرده ای است در موسیقی کهن ایران
نوش جام ============= پیاله باده پیمایی
نوشخند ============= خنده ی شیرین، لبخند زیبا
نوشخوار ============= (نشخوار) کار دوباره خوردن جاندارانی چون شتر، گوسفند و جاندارانی چون اینها است
نوشدارو ============= پادزهر، دارویی که بی درنگ کارگر افتد
نوشگوار ============= خوش گوار، خوراک خوشمزه
نوش گیاه ============= گیاهی که زهر را از پیکر آدمی بزداید
نوشین دهان ============= شیرین سخن، نوشین لب
نوشینه ============= دلچسب،گوارا، شیرین
نوشمند ============= دارای مزه ی شیرین
نوشه ============= نام دختر نرسی پادشاه ساسانی
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
در زبان ما ، واژه ای است به نام «نوش» که برای آن معناهای گوناگونی را برشمرده اند و همین برشماری، انگیزه ی سردرگمی بسیاری از نوسوادان وکسانی را که در رده های بالای شناخت زبان پارسی نیستند فراهم کرده است و نمی دانند این واژه را درکجا و با چه معنایی بکار ببرند.
بر این پایه، به یکایک معناهای این واژه می پردازیم.
ا - نوشیدن:
واژه ی «نوش» ریشه ی کار واژه ی «نوشیدن» (آشامیدن) است و آن، فرو دادن هرگونه «آبگونه» است. از آب ساده گرفته تا شِکَراب، چای، قهوه، دوغ، مِی و دیگر آشامیدنی ها و نزدیک به همه ی فرهنگنامه ها، این کاربرد را پذیرفته اند.
باید بیفزایم که ریشه ی کار واژه ی نوشیدن (نوش) ازگویش کردی «نوشی» گرفته شده که خود، شاخه ای از زبان پارسی است که به گفتار دیگر، پارسی زبان ها نیز آمده است.
که در هر دوی این چامه ها، خواست دو تن چامه سرای از ۶ «نوش» «آشامیدنِ مِی» بوده است.
٢ - انگبین (عسل):
فرهنگنامه های «آنندراج، صحاح الفرس، انجمن آرای ناصری، رشیدی و غیاث اللغات» معنای واژه ی «نوش» را «انگبین» (عسل) هم دانسته اند و هر نوشیدنی ای را که با انگبین درآمیزند، به آن «نوش آمیغ» می گویند.
(اپیون یا افیون , به معنای تریاک است و در این چامه و در دو چامه ی پایین , واژه ی «نوش» در معنای انگبین آمده است .)
(«نحل» به معنای زنبور عسل است)
3 - شیرین:
هرچیز خوردنی و بویژه نوشیدنی , هرگاه شیرین و گوارا باشد به آن «نوش» (و گهگاه «نوشاب و نوشابه» نیز) می گویند و در زبان پارسی به «شکرستان, شکرزار , و کشتگاه نی شکر» «نوش آباد» می گویند .
همچنین ساخت «خواب نوشین» نیز به معنای «خواب شیرین» است .
در واژه نامه های : «رشیدی , غیاثاللغات , برهان قاطع و ناظم الاطباء» آمده است که هرخوراک خوشمزه ای را که آدمی با اشتها بخورد , به آن «نوش» گفته می شود , به معنای «گوارا» .
(یعنی اگر چیزی برای تو زهرآگین و ناپسند است , آن را برای دیگر مردم , گوارا و خوشمزه مخواه) .
بر این پایه، هنگامی که کسی به دیگری می گوید: «این خوراکی نوش جانت باشد» یعنی «گوارای جان تو باشد».
5 - جاودان:
که در بر آورد این معنا، بیشتر با بند واژه ی «الف» می آید. مانند : انوش و انوشه که به معنای بی مرگ، مانا، جاودان و همیشگی است.
پسنام خسرو ساسانی، «انوشه روان» (یعنی دارای روان جاودان) بودکه اندک اندک به نوشین روان، نوشیروان و انوشیروان دگرکون شد .
٦ - سرو:
واژه «نوش» به گونه ای «سروکوهی» یا «سرو تَبَری» یا «کاج» نیز گفته می شود که واژه شناسان بر این باورندکه ریشه راستین این واژه درباره ی سرو، «نوژ» بوده است که رفته رفته به «نوش» دگرگون شده. بر این پایه واژه (نوش) را نمی توان در زمینه ی نام «سرو» و «کاج» بکار برد.
7 - شنیدن:
در برخی از نوشته ها، «نوشا» و «نوشیدن» را درکاربرد شنیدن بکار گرفته اند. در اینجا نیز باید گفت که ریخت راستین واژه ی «نوش» در معنای «شنیدن» واژه ی «نیوشیدن» بوده است . بر این پایه، «نوشا» و «نوشیدن» به معنای »شنیدن» نادرست است و باید «نیوشا» «نیوشنده» «نیوشیدن» و «نیوشیده» و «نیوشید» گفته و نوشته شود.
از واژه ی «نوش» در زبان پارسی ساخت ها و شاخه های گوناگونی ساخته شده اندکه بخشی از آنها را در اینجا می آورم.
نوش آذر ============= نام آتشکده ی دوم از هفت آتشکده پارسیان باستان
نوش آور ============= گلبرگ هایی که مزه ی شیرین دارند
نوشا ============= آشامنده , نوشنده
نوشاننده ============= کسی که آشامیدنی را به دیگری بیاشاماند (بنوشاند) = ساق
نوش باد ============= نام پرده ای است در موسیقی کهن ایران
نوش جام ============= پیاله باده پیمایی
نوشخند ============= خنده ی شیرین، لبخند زیبا
نوشخوار ============= (نشخوار) کار دوباره خوردن جاندارانی چون شتر، گوسفند و جاندارانی چون اینها است
نوشدارو ============= پادزهر، دارویی که بی درنگ کارگر افتد
نوشگوار ============= خوش گوار، خوراک خوشمزه
نوش گیاه ============= گیاهی که زهر را از پیکر آدمی بزداید
نوشین دهان ============= شیرین سخن، نوشین لب
نوشینه ============= دلچسب،گوارا، شیرین
نوشمند ============= دارای مزه ی شیرین
نوشه ============= نام دختر نرسی پادشاه ساسانی
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع