27 - November - 2014, 13 : 01 PM
بررسی واژه ی «قهرمان - کهرمان»
پس از تاختن تازیان به ایران بسیاری از واژه های پارسی که با «کاف» آغاز می شد به شیوه ی تازی، با «قاف» گفته و نوشته شد. همان گونه که آمده، یکی از واژه هایی که «کاف» آن به «قاف» دگرگون شد، واژه ی «کهرمان» بود که به شیوه ی تازیان «قهرمان» گفته شد.
شگفتا که در خود سرزمین تازیان، واژه ی «قهرمان» به شیوه پارسی گفته می شده و معنای «فرمانروا» و «کارفرما» را می دهد.
یا : «کجا قهرمانی بود، قهرمان را؟ در (رویه ی ٥٥ فرهنگ استاد معین) و همچنین در (رویه ی 3303 فرهنگ آنندراج) می خوانیم .
قهرمان» معرب «کهرمان» به معنای کارفرمای با جلال و قهر است . می دانیم که پسوند «مان» از پسوندهای وابستگی (نسبت) است که بدنبال بسیاری از واژه ها می آید . مانند «آسمان» که از «اَس» به معنای سنگ آسیاب و پسوند وابستگی «مان» ساخته شده .
«دودمان» که از واژه ی «دوده» به معنای خانواده و تیره و نژاد و پسوند مان پدید آمده و ... دیگر ساخت ها مانند: ریسمان، زایمان، چایمان و... و... ده ها ساخت مانند اینها.
بر این پایه «قهرمان» کسی است که با «قه»< ی «<زور و نیرو» وابستگی دارد و واژه ی «کهر» نیز در زبان پهلوی ساسانی معنای «چیرگی و بانگ بر زدن و با ترشرویی رفتارکردن» را می دهد.
برای آگاهی بیشتر، در زمینه ی واژه ی پارسی «کهرمان» و اینکه تازیان آن را از ما گرفته اند گهگاه در زبان خود نیز بکار می برند . سری به «جدّه» پایتخت سرزمین تازیان می زنیم.
در این خیابان ساختمان چندین اشکوبه ای دیده می شود که زیباتربن ساختمان این خیابان و شاید زیباترین ساختمان شهر جده است که به نام ساختمان «ملکه» نامیده می شود زیرا هسر ملک فیصل پادشاه پیشین عربستان آن را ساخته است.
در این ساختمان، بهترین فروشگاه ها و نمایشگاه ها بنیادگذارده شده و گران ترین کالاها فروخته می شود و باز در بهترین جای آن فروشگاهی بزرگ و چشمگیر دیده می شود که کالاهای دلخواه جوانان و ابزارهای ورزشی را می فروشد و با اینکه دارنده ی آن تازی است، نامی پارسی بر پیشانی آن می درخشد «کهرمان!
واژه ای پارسی که ناب تر از آنچه که ما بکارمی بریم،بکار برده شده است «کهرمان» همان واژه ای که ما به پیروی از شیوه ی تازیان آن را «قهرمان» می گوییم ، در زبان پهلوی ساسانی به همین گونه «کهرَمان» بکارمی رفته و معنای «نزدکسی آمدن تا او را خوار وکوچک کنند» را می دهد.
تازیان همین واژه (کهر) را از پارسی گرفته به گونه ی «قهر» (و با همان معنا یعنی چیرگی و فرمانروایی بازور) بکار برده و از آن کار واژه و ساخت های گوناگون «قهار. مقهور و قاهر» و چون آن را پدید آورده اند.
بر این پایه «کهرمان» کسی است که با نیرو و توان خود و بازور و فشار بر هماورد خویش چیره و پیروز شود.
نیک بنگرید که چگونه یک واژه ی راستین و ناب پارسی را در دل سرزمین تازیان، درست به همان گونه ای که در زبان پارسی میانی (پهلوی ساسانی) بکار برده می شده بکار می برند ولی ما که خود دارنده و سازنده ی این واژه هستیم ، آن را به روش تازیان، با بندواژه «قِ» بکار می گیریم.
درباره ی «کواد . ابرکوه . کاووس . کَند . سُماک .،...» دربخش های دیگر سخن رفته است.
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع