تالار میدوری

نسخه کامل: بررسی واژه های «صوفی , صوفیان , صوفیه و تصوف»
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
بررسی واژه های «صوفی , صوفیان , صوفیه و تصوف»
درباره ی واژه ‌ «صوفی‌» که گروهی از هم میهنان ما، در آن گروه هستند و آیین ها و رفتارهای ویژه ای دارند، دیدگاه های گوناگونی را از پژوهندگان،گواه بوده ایم.گروهی بر آن هستندکه ‌«صوفی‌» از ریشه ی ‌«تصوف» می آیدکه وابسته به گرو‌ه «صفّه‌»اند. (گروه ‌«صُفه» به دسته ای از مستمندان گفته می شد که در آغاز پیدایی اسلام در «صُفه‌» (ایوان) مسجد پیامبر ماندگار بودند و از پول و خوراکی که تازه مسلمانان به آنها می دادند، زندگی را می گذرانیدند.
به دید نویسنده، برآورد این گروه از واژه ی ‌«صوفی» پایه ی درستی ندارد زیرا در زبان تازی، اگر بخواهند چیزی یا کسی را به «صفه» وابسته کنند «صفی» می گویند، نه ‌«صوفی» .
گروهی دیگر برآنند که واژه «صوفی‌» از ریشه ‌«صوف‌» می آید به معنای ‌«پشم» یا «پشم گوسفند‌» زیرا این دسته، ‌«پشمینه پوش» بودند و بیشتر پوشش آنان از پوست و پشم گوسفند بود.
شماری دیگری از پژوهندگان برآنندکه واژه ‌ «صوفی‌» از ریشه «صفا» می آید و ‌«صفا‌» یعنی یکدلی، یکرنگی و مهربانی.
هنوز دیدگاه ها پایان نیافته است زیرا دسته ای دیگر می گویند : واژه ی ‌«صوفی» از نام تیره ای تازی گرفته شده است به نام بنی صوفه‌.
این تیره با پرهیزگاری و بی نیازی از دارایی جهان بسرمی بردند و برخی برآنند : نخستین کسی که خود را وقف یاری به مردم و نیایش به خداوند کرد، مردی بودکه او را ‌«صفت» خواندند و نام راستینش ‌«غوث فرزند مر» بود و از این مرد سخن در تاریخ مانده است که گفته است: ‌«انقطاع مِن ما سَوی الله» (گسسته و بریده از هر چیز بجز خداوند).
و چون «صوفی‌» ها از دیدگاه رفتاری ، همانند او رفتار می کردند و پیرو او بودند، به آنان «صو‌فی» گفتند.
برخی دیگر از واژه شناسان می گویند: واژه «صوفی‌» از ریشه نام گیاهی نازک و کوتاه می آید به نام «صوفان‌ه» زیرا «صوفیا‌ن» به گیاهی اندک خوشنودند. (که بی گمان این دیدگاه نیز سست و بی پایه است . چون اگر نام آنها از این ریشه گرفته شده باشد. به آنها نیز باید‌ «صوفانی‌» گفت، نه «صو‌فی».


picture


حتا برخی از پژوهشگران باختر زمینی، به انگیزه ی مانندگی ای که میان واژه ی ‌«صوفی‌» و ‌«سوفیا‌» و ‌«تصوف‌» و ‌«تئوسوفیا‌»ی یونانی دیده می شود . دچار این گمراهی شده و پنداشته اندکه‌ «صوفی و تصوفه‌» از ریشه ی این واژه های یونانی گرفته شده است.
با نگرش به آنچه که در این جستار آمد، بایدگفت: تنها دیدگاه آن گروه که می گویند ‌«صوفی» از واژه ی «صوف‌» به معنای ‌«پشم گوسفند‌» گرفته شده ، درست است.
زیرا ‌«پشمینه پوشی‌» شان بدان معنا است که آنها خود را ‌«داب الانبیاء»‌ «گاو و گوسفند پیامبران!‌» می دانند.
«ابونصر سراج» درکتاب خود به نام ‌«اللمع‌» می گوید:
‌«آنها را صوفی می نامییم زیرا پشمینه پوشند و پشمینه پوشی یعنی ‌«داب الانبیاء» و صدیقان و حوارین و زهّاد بوده اند...‌»
در نوشته ی دیگری به نام «رساله قشریه» چنین آمده است:
... این طایفه غالبا صوفی نامیده می شوند و این لفظ جامدی است. (یعنی ریشه ی واژه ی دیگری نیست) ولی صوفیان به پوشیدن «صوف‌» مخصوص نیستند ...
و سرانجام استاد علی اکبر دهخدا در واژه نامه ی خود می نویسد:
شاید بهترین فرض، همان است که ‌«صوفی‌» ،ا کلمه ی عربی و مشتق از «صوفه» بدانیم بدان جهت که زاهدان و مرتاضان قرون اول اسلام، لباس پشمین خشن می پوشیدند و معنی کلمه «تصوف» را «پشمینه پو‌شی» بدانیم.

حافظ می گوید:
«صوفی» نهاد دام و سرِ حقّه باز کرد
بنیاد مَکر با فلکِ حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
آن کس که عرض شعبده با اهل راز کرد


برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
لینک مرجع