23 - November - 2014, 47 : 06 PM
بررسی واژه ها ی «پدر , مادر , عمو , پسر و دختر»
در زبان کنونی و پارسی امروزی ما، برادر پدر را «عمو» می گویند و این گونه می اندیشندکه واژه ی «عمو» جانشین پارسی ندارد.
درست است . امروز چنان این واژه ی بیگانه جا افتاده است که این گمان را پیش می آوردکه برای «عمو» در زبان پارسی، جانشین نیست.
ولی اگر اندکی بیندیشیم ، از خود می پرسیم : مگر در ایران پیش از تاخت تازیان، هیچ پدری، برادر نداشته؟! بی گمان داشته . پس او را چه می نامیدند؟
برخی از واژه شناسان، (که شمارشان نیز کم نیست) برآنندکه ایرانیان کهن، برادر پدر را «اَفدَر» یا «اودَر» می گفتند و برخی دیگر این واژه را به معنای «برادرزاده»، و خواهرزاده» نیز نوشته اند .
روانشاد «علی اکبر دهخدا» برآن است که «افدر» یعنی پدر! و در استواری این گمان، می گوید «افدر» درآغاز «اوبیدر» بوده و «الف» آن افتاده و «بیدر» و سپس «پدر» شده است.
ولی با استواری می توان گفت که این گمان درست نیست.
نخست اینکه بسیار دیده شده است که بند واژه ی «پ» به «ب» دگرگون شده. (مانند آپ که آب شده - اَسپ که اسب شده - پرهام که برهام یا بهرام شده - ارتشپدکه ارتشبد شده و...).
اما هرگز دیده نشده است که بندواژه ی «ب» به «پ» دگرگون شود.
دوم آنکه واژه های هموندی خانوادگی مانند «پدر، مادر، پسر، دختر، خواهر، برادر، و ...» همه از روی یک شیوه و دستور استوار و یکسان در زبان پارسی ساخته شده اندکه برآورنده ی معناهای درخور خود هستند.
بدین گونه که «پدر» از ریشه ی «پاد» یا، «پَد» و پسوند وابستگی«اَر» ساخته شده و درآغاز «پاد + اَر» یا «پَد + اَر» بوده که اگر پسوند وابستگی «اَر» را برداریم، «پاد» یا «پد» به معنای نگهبان است مانند: (سپهبد . ارتشپد . بارپَد ، رامپد و ...)
بر این پایه «پدر» یعنی کسی که نگهبان ونگهدار خانواده است.
همچنین واژه ی «مادر» نیز از «ماد + اَر» پدید آمده که از ریشه «ماد» یا «مای» گرفته شده است و پسوند وابستگی «اَر» را بدنبال دارد.
««ماد» یعنی زاینده (واژه ی «ماده» و «مایه» نیز از همین ریشه ساخته شده است.) پس «مادر» یعنی کسی که در خانواده نقش زایندگی را دارد.
در زبان پهلوی ساسانی به مادر «ما» ، «مای» و «دای» هم می گفتند . جانور زاینده را نیز «ماده» یا «مادگ» می نامیدند.
شماری دیگر از واژه شناسان معنای واژه ی «مادر» ، «مادگ» و «مایه» را «ذات ، ریشه، گوهر و اصل» هر چیز دانسته اند.
به واژه «پسر» می نگریم. این واژه نیز از «پُس + اَر» پدید آمده.
«پُس» در زبان پارسی میانی به معنای «فرزند» است زیرا ایرانیان کهن، دنباله ی تیره
و نژاد را از راه فرزندان «نر» می دانستند و فرزند «نر» را فرزند راستین هر تیره ای می دانستند . به همین انگیزه به او «پُس» یعنی «فرزند» می گفتند.
از این واژه ساخت های: «پُسیان» به معنای اندام وابسته به فرزند.
«پُسیان» به معنای زهدان و بچه دان (فرزنددان) «آپُستن» (که از سه بخش «آ + پُس + تن» ساخته شده است) به معنای «فرزند تن دار» در زبان پارسی امروزی واژه ی «پُس» دگرگون شده و به آن «پِس» می گویند. (هر چندکه هنوز هم دربسیاری از بخش های ایران «پسر» را «پُسر» و «پِستان» را «پُستان» می گویند.)
همچنین در زبان پهلوی ساسانی کسی که فرزندی نداشت به او «اَپُس» می گفتند یعنی «بی فرزند و سِتَروَن».
سرانجام واژه ی «دختر» را زیر بررسی می گذارم.
چون در دوران های کهن، فرزندان «ماده» در خانه ها به مادران یاری می دادند و برای نمونه به کار دوخت و دوز می پرداختند ، به آنها «دوخت + اَر» می گفتند و اگر این گونه فرزندان به کار دوشیدن شیرگاوها وگوسپندان می پرداختند به آنان «دوشیزه» (دوش + یزه) می گفتند.
پسوند «یزه» در کاربرد وابستگی می آید. مانند پاکیزه ، آتشیزه (کرم شب تاب) و «پاییز» (پاییر یا پاریز) که چون برگ های درختان در این بخش سال به پایشان می ریخت به آن پاییز یا پاریزگفتند.
با نگرش به آنچه که آمد ، واژه ی «پدر» نمی تواند از ریشه ی «افدر» گرفته شده باشد و این بر پژوهدگان است که پیگیری کنند و بدانند که آیا براستی «افدر» نیر از ریشه ی «اَفد» همراه با پسوند «اَر» ساخته شده است یا نه؟ و اگر آری، پس «اَفدر» یعنی چه؟
به هر روی به دید نویسده، بهتر است که واژه ی «اَفدر» یا «اودَر» را درکاربرد واژه ی «عمو» که یک واژه ی تازی است بکار ببرم.
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع