22 - September - 2014, 55 : 06 PM
بررسی واژه های «گذاردن» و «گزاردن»
«ویتاردن» و «ویچاردن» یکی دیگر از نادرست نویس ها در دبیره ی پارسی، درهم آمیختگی در بکار بردن کار واژه های «گذاردن» و «گزاردن» است بجای یکدیگر . بدین گونه که گروهی بسیار، هنوز نمی دانند «گزاردن» را درکجا می باید بکار برند و «گذاردن» را درکجا.
بارها و بارها دیده و خوانده ایم که در جایی «خدمتگزاری» و در جایی «خدمتگذاری» در نوشته ای «قانونگداری» و درکتابی «قانون گزاری» در نامه ای «نامگذاری» ودر نوشته ای دیگر «نامگزاری»، در دفتری «نمازگذاری» ودر دفتر دیگر «نمازگزاری» و سرانجام درکتابی «برگذاری» و در روزنامه ای
«برگزاری» نوشته شده است.
برای اینکه، این گونه نارسایی ها، رسا و ناهنجاری ها، هنجار و نابسامانی ها، بسامان شود، بهتر است به ریشه و معنای راستین هر یک از این دو کار واژه بپردازیم، تا روشن شودکه درکجا باید «ذ» را بکارگرفت ودرکجا «ز» را.
گزاردن
کارواژه (مصدر) «گزاردن» یا «گزاریدن» در آغاز و در زبان پهلوی ساسانی، «ویچاردن» یا «ویچارتن» بوده است و در جای کار واژه ی گذرا (فعل متعدی) بکار می رود و از آن شاخه های گزارد، بگزار، گزارا، گزارده گزارش، گزار، گزارشگر و گزاران ساخته و روییده شده است و شش معنای گوناگون در زبان پارسی برای این کار واژه (گزاردن) شناخته شده است. بدین گونه «انجام دادن»، «بجای آوردن»،«روشن کردن» ،«برنامه ریختن» «وام پرداختن» و «پیام رسانیدن.
گذشته از آنچه که آمد، درکاربرد «نام» نیز بکارمی رود و معنای «نیشتر» (نشتر) خونگیر را نیز می دهد .
اکنون برای هر یک از معناهای گفته شده، نمونه می آوریم.
انجام دادن :
کار واژه ی «گزاردن» بیشتردر معنای «انجام دادن» بکارمی رود.
بجای آوردن:
این معنا نی بسیار به «انجام دادن» مانند است ولی یک دگرگونی بسیارنازک و باریک در آن دیده می شودکه روشن کردن این دگرگونی به نوشتن گسترده نیاز دارد. این است که تنها نمونه هایی برای آن می آورم وامیدوارم دوگانگی معنای «انجام دادن» و «بجای آوردن» روشن شود.
واژه های «سپاسگزار» و «خدمتگزار» و «نمازگزار» را همه شنیده و خوانده ایم. اینها همه، معنای «بجای آوردن سپاس و خدمت و نماز» را می دهد.
همان گونه که در این نمونه ها خواندیم، هرگاه خواست ما از نوشتن واژه ای «بجای آوردن» کاری باشد، آن را با «گزار» گرد می آوریم. (به گفته دیگر، «بجای آوردن» انجام شایسته و بایسته و بی کم وکاست یک کار است و «انجام دادن» یعنی تنها یک کار را به پایان رسانیدن، (ولی شاید نه به گونه کامل و دلخواه).
روشن کردن :
یکی دیگر از معناهای «گزاردن» روشنگری (تعبیر و تفسیر) , حتا برگردانیدن از زبانی به زبان دیگر (ترجمه) است .
مانند : خوابگزار , سخن گزار , پاسخ گزار و مانند اینها .
در نوشته های «ناصرخسرو» نیز می بینیم که «گزاردن» را به معنای «تفسیر» و «روشنگری» بدین گونه آورده است:
برنامه ریزی ونگارشگری :
«گزارش» در برخی از نوشته های کهن به معنای «نقشبند نگارشگری» نیز آمده است. چنانکه باز هم از نظامی می خوانیم:
که در هر دوی این نمونه ها «گزارشگر» درکاربرد «نقاش ونگارگر» آورده شده است
وام پرداختن :
براین پایه «وامگزاری» یعنی «پرداختن وام» و «وام گزار»یعنی «وام پرداز» .
رسانیدن پیام :
در اینجا نیز از نظامی نمونه می آورم که «گزارش» را درکاربرد «پیام آوری» آورده است.
در همه ی آنچه که در این جستار از آغاز تا اینجا گفته شد «گزارش» با «ز» نوشته می شود و چناچه آن را با «ذ» بنویسیم نادرست است و معناها را به سختی دگرگون کرده ایم. همان گونه که در زیر می بینیم.
گذاردن - گذاشتن
«گذاردن» دارای دو معنای شناخته شده است که به هیچ روی با یکدیگر همگنی ندارد .
1 - معنای «گذاشتن» (عبورکردن) است که به زبان پهلوی «ویتارتن» یا «ویتاردن» گفته می شده و از آن شاخه ها و ساخت های «گذا» (یاگُدار) , گذر (مَعبر)، «گذرنده»، «رهگذر»، «گذرا»، «گذاردن»، «دریاگذار»، «آسان گذار»، «هامون گذار» «گشت وگذار» و مانند اینها پدید آمده اند و ما، در تهران کوی های فراوان داریم که به نام های «گذر تقی خان.گذر لوتی صالح.گذر وزیر دفتر.گذر مستوفی» و مانند اینها نامیده می شوند.
در این باره ازگذشگان، نمونه هایی می آورم.
(در زبان پارسی، دستوری است که می توان گهگاه «الف» برخی از واژه ها را برداشت و این کار به نوشته یا به زبان زیان نمی رساند مانند: ماه و مه , راه و ره , اشتر و شتر , افسانه و فسانه، شاه و شه، اشکم و شکم ) بر این پایه از کار واژه ی «گذاشتن» شاخه ی «گذشتن» به معای «سپری کردن» نیز پدید آمد، است که برای نمونه، دوباره، از حافظ یاری می گیرم.
نهادن :
2 - معنای شناخته شده ی دیگر «گذاردن» (گذاشتن) به معنای «نهادن» است که در گفتار روزانه بسیار می گوییم:
گلدان را روی میرگذارد (یا گذاشت).
دست را بگذار توی دست من
پایش را «گذارد» روی پله ی هواپیما
ما، این بار سنگین را برمیداریم و آنسوی تر می«گذاریم» و... مانند اینها.
از این معنا، ریشه های «قانونگذار، واگذار،ورگذار (برگذار) ،فرو گذار، سینه گذار (سندان)، نامگذار و چون اینها پدید آمده است «گذاردن» به معنای «ترک کردن» (واگذاشتن) نیز آمده است.
همچنین «قانونگذار» یعنی کسی که قانون را پیش پای مرد می نهد (وضع میکند) و «قانونگزار» یعنی کسانی که قانون را انجام می دهند واز آن پیروی می کنند.
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع