14 - September - 2014, 35 : 11 PM
بررسی واژه های «پیرایش و آرایش»
«آراستن» و «پیراستن»درگفتار و نوشتار امروزی ما، میان معنای کارواژه (مصدر) «آراستن» وکار واژه «پیراستن» فرق می گذارند و برآنند که «آراستن» یعنی زیبا کردن و زیبا شدن با «افزودن» چیزهایی به چهره یا سر یا اندام آدمی یا جاندار دیگر.
در جایی که «پیراستن» را، زیبا کردن یا زیبا شدن با «کاستن» چیزهایی از چهره یا سر و موی و یا اندام، می دانند. برای نمونه کوتاه کردن موی سر، گرفتن ناخن، برداشتن بخشی از موهای ابرو، را «پیراستن» می گویند و مالیدن رنگ لب و خط چشم و افزودن آویزه هایی بر موها و بکار بردن گردن بندها و النگوها و مانند آنها را «آرایش» می نامند. اکنون بنگریم که آیا براستی میان این دو کار واژه فرق است؟!
برخی واژه شناسان برآنندکه درگذشته , چنین نبوده است و آراستن و پیراستن هر دو معنای زیباکردن را می داده چه با افزودن و چه باکاستن چیزهایی وگواه هایی نیز برای باور خود می آورند.
این گروه از پژوهندگان (که معنای «آرایه و پیرایه» را همسان و یکسان می دانند). نمونه های دیگری نیز ازبزرگان ادب ایران می آورند از آن میان ازکتاب «حدود العالم» نمونه می آورند: «پیرایه آنچه زرگران برای زینت زنان سازند» همچنین واژه نامه دهخدا (برگ ۵٩١٦) راگواه می آورندکه
»همچنین به واژه های «پیرایه پوش» و «پیرایه دان» و «پیرایه بند» اشاره می کنند و برآنندکه در همه ی این ساخت ها و واژه ها «پیرایه و پیراستن معنای «آرایه و آراستن»» را هم می دهد و جدایی ای میان این دو کار واژه نیست. پژوهندگانی که برآنند معنای «آراستن» درست به وارونه معنای «پیراستن» است نیز برباور خود پای می فشارند وگواه هایی ازبزرگان ادب کهن ایران می آورندکه آنها نیز درخور نگرش است.
در همه ی اینها معنای «آراستن» و «آراست» به خوبی روشن است که با افزودن چیزهایی، به زیبایی زنان و مردان و حتا زمین و ساختمان آنها را زیبا می کنند وسخن در آن نیست ولی درباره ی این نمونه هاکه گواه می آوریم چه می گویید:
که در این چامه ی فردوسی به خوبی روشن است که خواست فردوسی از پیراستن «سرزلف» کوتاه کردن آن بوده. و یا چامه ای از «عنصری» نمونه می آورندکه می گوید:
از این گذشته از منوچهری دامغانی نمونه ای دیگرمی آورندکه می گوید:
و سرانجام به واژه نامه دهخدا می پردازندکه در برگ 5915 ازکتاب برهان قاطع نمونه آورده می نویسد «پیرایه: آرایش وزیور باشد از طرف نقصان . همچو سر تراشیدن. اصلاح و شاخ های زیادتی درخت را بریدن».
این گروه از پژوهندگان می گویند: با چنین نمونه های روشن که آورده ایم باز هم یک نمونه ی دیگر از سعدی (که هواداران یکسانی معنای آراستن و پیراستن به چامه ی او چنگ زده اند) می آوریم که می گوید:
این گروه می افزایند، اگر آرایه و پیرایه دارای معنای یکسانی می بودند، سعدی آنها را در دو کاربرد جدا بکار نمی برد. به دید من می باید میان معنای این دو کار واژه، جدایی گذارد زیرا زبان گسترده ای چون زبان پارسی، شایستگی آن را دارد که میان زیباسازی با «افزون» آرایه هایی و زیباسازی با «کاستن» چیزهایی جدایی بگذارد و بایسته است که کار واژه های جدایی برای برآورد معنای هر یک از این دوکاربرد داشته باشد.
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع