تالار میدوری

نسخه کامل: بررسی ریشه ی واژه ی «دماوند»
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
بررسی ریشه ی واژه ی «دماوند»
دما آوند. دُنب آوند. دنیاآوند
در شمال استان تهران، در میانه ی راه تهران تاکرانه های دریای مازندران،کوه بلندی دیده می شود که بلندترین کوه از رشته کوه های البرز است و آن را در فارسی امروزی «دماوند» می گویند و می نویسند.
از دیدگاه جغرافیایی بلندی آن را از 5654 متر تا 5988 متر و حتا6400 متر نوشته اند . این کوه که از داستان های افسانه ای ما گرفته تا امروز، در فرهنگ و ادب و تاریخ ما جای ویژه ای دارد. از دیدگاه «نام» نیز درخور بررسی فراوان است.
آنچه که از نوشته های تاریخ نویسان ایران برمی آید،کوه یاد شده نام های گوناگونی داشته است و با هر نام ، باور ویژه ای همراه است.
‌«ابن ندیم‌» درکتاب ‌«الفهرست» درباره ی آن می نویسد: این کوه را ‌«دنیاآوند» خوانده اند و می افزاید: آوند در زبان فارسی به معنای ‌«ظرف» ‌و «کاسه‌» است. بر این پایه ‌«دنیاآوند‌» یعنی «ظرفی یا آوندی که جهان درون آن جای می گیرد‌».
روانشاد استاد دهخدا، برآن است که نام نخستین این کوه «دُنباوند‌» بوده که از «دُنب آوند» ساخته شده است.
«دنب‌»که ریشه ی راستین «دُمب‌» و ‌« دُم» است و ‌«آوند» نین در اینجا در جایگاه پسوند آمده و برآورنده ی معنای دارندگی است (مانند: خداوند ، ورجاوند و خویشاوند ») بر این پایه «دنباوند» یعنی کوهی که دارای دنباله است. (زیرا در میان رشته کوه های البرز جای دارد).
گروهی دیگراز پژوهندگان می گویند نام این کوه ‌«دماآوند‌» یا ‌«دم آوند‌» است که از دو بخش ‌«دَم‌» (یا دَما + آوند) ساخته شده.
باز هم «آوند» در اینجا پسوندی است که معنای دارندگی را می دهد و واژه ی ‌«دَم» یا ‌«دما‌» به معنای گرما یا بخارهای گرمی است که از ستیغ آن پیوسته بیرون می آید.


picture


به هر روی نام آن، چه «دُنیاآوند‌» چه «دُنباوند» چه ‌«دما آوند» و یا‌ «دم آوند» باشد این کوه سربلند که امروز‌ «دماوند» نامیده می شود، گواه بیش از شش هزار سال تاریخ کهن ما است و اگر سنگ های سخت آن زبان داشتند، می گفتندکه در این درازا، چه بر سر خاک ایران و ملت ایران آمده است و چه نامورانی ازکنار آن گذشته اند که امروز نامی از برخی از آنها نیست و همان گونه که آمد، گذشته از تاریخ و ادب، در افسانه های ایرانی نیز کوه ‌«دماوند» جای ویژه ای دارد و در این افسانه ها آمده است که سیمرغ در این کوه ماندگار بود و آن گونه که فردوسی می سراید، آژی دهاک را در این کوه زندانی کردند و به زنجیرکشیدند و هنوز هم برخی از ساده اندیشان برآنندکه آواهای خفه ای که گهگاه از ستیغ آن شنیده می شود، ناله های آژی دهاک است که هنوز در آنجا زندانی است.

ناصر خسرو می گوید:
زبیدادی سمر گشته است ضحاک
که گویند او به بند است در «دماوند»

نظامی گنجه ای می گوید:
به شخص کوه پیکر , کوه می کند
غمی در پیش , چون کوه دماوند

فردوسی می گوید :
یکی مرد بُد در دماوند کوه
که شاهش جدا داشتی از گروه

و باز از فردوسی است :
همی تاختی تا دماوند کوه
کشان و دوان از پس اندر گروه

ملک الشهرای بهار می سراید:
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی , ای دماوند
از سیم بسر , یکی کُله خود
زآهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر چهر دلبند
با شیر سپهر بسته پنهان
با اختر سعد کرده پیوند

برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
لینک مرجع