تالار میدوری

نسخه کامل: بررسی واژه های «پاد , پات»
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
بررسی واژه های «پاد , پات»
پرسیده اند: دربسیاری از واژه ها دیده شده است که «پاد» را گاه به گونه ی «پیشوند»‌ (مانند پادزهر . پاد آوا . پاد آورد و...) بکار می برند وگاه نیز به گونه ی ‌«پسوند‌» (مانند دژپاد . هیرپاد. آتورپاد و...).
معنا وکاربرد این واژه چیست؟
پاسخ: در زبان پارسی «پاد» یا «پات» هم به گونه ی «نام» آمده ، هم به گونه ی پیشوند‌» و هم به گونه ی «پسوند‌» ودر هر جا کاربرد و معنای ویژه ای دارد.
نخست به ‌«پاد‌» یا «پات‌» درکاربرد «واژه‌» می نگریم.
واژه ی ‌«پاد» یا‌ «پات‌» در زبان پارسی کهن و پارسی میانی به معنای «تخت» بویژ‌ه «تخت شاهی‌» بوده است و در زبان اوستایی به آ ن ‌«پایتی» و در زبان پهلوی ساسانی‌ «پات‌» یا ‌«پادا‌» می گفتند.
بر این پایه «پادشاه» یعنی ‌«شاهی که برروی تخت شاهی می نشیند. زیرا واژه ‌ «شاه‌» یعنی بزرگ. (مانند شاهرگ. شاهکار. شاهرود. شاهنامه. شاهراه. شاه ماهی و...) بر این پایه ایرانیان واژه ‌«پاد‌» به معنای «تخت‌» را در آغاز واژه ‌«شاه‌» که به معنای بزرگ است بکار می برند تا روشن شود که خواست آنان از «بزر‌گ» چگونه «بزرگی» است. به گفته دیگر «پادشاه‌» یعنی‌ «بزرگی که بر تخت می نشیند‌» بجز این ، هنگامی که ‌«پاد‌» در جایگاه پیشوند بیاید، معنای ‌«ضد. برابر.رو در رو و مخالف» را می دهد

مانند:
پادزهر = ضد زهر، در برابر زهر.
پادآوا = در برابر آوا (انعکاس صورت)
پادآورد = در برابر جنگ (پدآورد یا پدآفند) دفاع


picture


دو واژه ی دیگر نیز داریم که در آن «پا‌» در جایگاه پیشوند بکار رفته ولی درگذر زمان، اندک دگرگونی در ریخت این دو، پیدا شده است . یکی از این دو، واژه ی «پادسخن‌» است (در برابر سخن _ ودر روی سخن) که امروز به «پاسخ» دگرگون شده است و دومی واژه ی «پاد دیدار‌»> است که در پارسی امروزی «پدیدار‌» گفته می شود. یعنی چیزی که در برابر دید ما، قرار می گیرد.
در برخی از نوشته های کهن آمده است که «پا‌د» درکاربرد «پیشوند‌» در آغاز «پاو» بوده است، به معنای «شوینده و پاک کننده‌» و ‌«پادزهر‌» در آغاز «پاوزهر‌» بوده یعنی «شوینده ی زهر‌».
ولی به دید نویسده این باور ، پایه ی استواری ندارد زیرا درباره ی دیگر واژه های ساخته شده با این پیشوند چنین معنا نمی دهد. بدین گونه که اگر «پدیدار» که در آغاز‌ «پاودیدار‌» بوده باشد، معنای «شوینده ی دیدار‌» را نمی دهد.
یا در زبان پهلوی به «نگهبان بلند پایگان‌» (Body guard) «پادنگر» یا «پَدنکر» می گفتند یعنی ‌«رو در رو نگریستن‌» یا «مواظب نگاه دیگران بود‌ن» و می بینیم که ‌«پادنگر» معنای ‌«شوینده ی نگاه‌» را نمی دهد.
سر انجام به واژه ی «پاد‌» در جایگاه پسوند می نگریم اگر «پاد‌» را در پایان واژه بکارگیریم، معنای «نگهبان‌» و «دارنده‌» را می دهد .

مانند:
آذرپاد = نگهبان آ تش
دژپاد = نگهبان دژ
سپاهپاد = دارنده یا نگهبان سپاه (که امروز «سپهبد‌» می گویند).
آتورپاد = نگهبان آ تش آتشکده.
بارپاد = نگهبان بارگاه (که امروز «باربد‌» می گویند).
ارتش پاد = نگهبان و دارنده ی ارتش (که امروز «ارتشبد‌» می گویند).


برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
لینک مرجع