26 - February - 2014, 05 : 12 PM
ریشه ی واژه ی «سپاهان - اصفهان»
«اصفهان» که تازی شده ی نام یکی از شهرهای بزرگ و ارزشمند ایران است ، در آغاز «سپاهان» بوده است. این شهر به انگیزه ی برجای مانده های هنری بسیاری که در آن است ، جایگاه ویژه ای در میان مردم ایران و حتا مردم جهان و جهانگردان دارد و بسیارکم دیده شده است که جهانگردی به ایران بیاید و به شهر سپاهان نرود و از زیبایی های ساختانی و کهن آن، دچار شگفتی نشود.
ساختمان های مسجد جامع (که ازدوران سلجوقیان برجای مانده) مسجد شاه . مسجد شیخ لطف الله . عالی قاپو . چهل ستون . (که از زمان شاه عباس مانده است) مدرسه چهارباغ (که شاه سلطان حسین آن را ساخت) سی وسه پل (پل الله وردی خان) . پل خواجو.
منارجنبان . آرامشگاه صاحب فرزند عبّاد . مدرسه نادرشاه . آرامشگاه سلطان سنجر و ملک شاه (گه می گویند ، خواجه نظام الملک آ نها را بازسازی کرده است) کلیساهای گوناگون جلفا (کلیسای بدخم «بیت اللحم» کلیسای وانک وکلیسای حضوت مریم) و... و... و... دارای کشش های شگفت جهانگردی هستند.
بودن این همه بازمانده تاریخی ، خود انگیزه ی آن شده است که تاریخ نویسان و جهانگردان کهن ، در درازای سده ها نامی از این شهر، در نوشته های خود بیاورند و درخور نگرش است که نام آن را چندین گونه نوشته اند.
گذشته از آنچه که آمد ، در برخی دیگر از نوشته های نو و کهن ، اسفهان ، صفاهان ، اِسپاهان و سرانجام امروز «اصفهان» گفته و نوشته می شود.
درجایی که نوشته ونام درست آن که در زبان پهلوی بکارمی رفته «سپاهان» است.
انگیزه ی این نامگذاری نیز آن بوده است که پیش از تاخت تازیان به ایران ، دردوران اشکانیان و ساسانیان ، این شهر، در مرکز سرزمین پهناور ایران بزرگ آن روز جای داشته است و فرمانروایان برای اینکه درصورت تاختن بیگانکان به مرزهای کشور ارتشیان و سپاهیان هرچه زودتر خود را به مرزی که زیر تک وتاخت قرار گرفته است برسانند این شهر مرکزی را پایگاه بزرگ ارتش ایران و جایگاه گردآوری سبپاه کردند.
واژه ی «سپاهان» از دوبخش «سپاه + ان» ساخته شده است که معنای «سپا» روشن است و پسوند «ان» نیز همان گونه که بارها نوشته ام ، درکاربرد «جایگاه» (مکان) بکار می رود (مانند ایران.کاشان. آبادان.گیلان. تهران. شمیران. و... و...) پس «سپاهان» یعنی «جایگاه سپاه».
... و هچنین گفته اندکه اصل نام «اصفهان» «اِسپاهان» بود . چراکه در ایام فُرس، گودرز بن کواد ، بر آن مستولی و مالک بوده و هر وقت پای اقتداردر رکاب استظهار آوردی، هشتاد پسر صلبی او، با او سوارگشتندی.
(همه ی) سواران جنگی فرزانه و جنگی دلاوران فرهنگی مردانه زیادت بر احفاد و اشباع وعباد، چون (دراین شهر) سوارمی شدند، مردم می گفتند «اصفاهان» یعنی لشکر (و سپاه) . تداول کلام عوام «اصفهان» را بدان نام نهادند...
شایسته ی گفتن است که با اینکه «مافروخی» ریشه ی نام رادرست نوشته است ولی آنچه راکه درباره ی این ریشه آورده، جز افسانه سازی چیز دیگری نیست و پایه ی استواری ندارد.
«ابن اثیر» درکتاب «اللباب» و «ابن حزه اصفهانی» نیز درکتاب خود ، واژه ی . «اصفهان» را معرب «سپاهان» (جایگاه سپاه) دانسته و برآ نند که این شهر در زمان ساسانیان جایگاه گردآوری سپاهی وارتشی بوده است.
در این میان، باور دو دانشور برجسته (سعید نفیسی و ابراهیم پور داوود) درخور نگرش است که نام این شهر را «اَسپادان» می دانند و برآنندکه «اَسپادان» یعنی جایگاه «پرورش اسب».
اگر هم بررسی ابراهیم پور داوود را بپذیریم، باز به این هوده می رسیم که به گفته ی خود او چون سپاهیان سواره در این شهرگرد می آ مدند، آنجا را «سپاهان»گفته اند. خواه واژه ی سپاه از «اسب» گرفته شده باشد و خواه نه!
در پایان این جستار شایسته است از یک باور بی پایه وخنده آور در زمینه نامگذاری «سپاهان» یادکنم تا روشن شودکه برخی از نویسندگان کهن تا چه پایه بیهوده و مست می نوشتند.
«محمدباقر فرزند زین العابدین موسوی خوانساری» درکتاب «روضات الجنات» درباره ی ریشه ی نام «اصفهان» (سپاهان) چنین می نویسد:
...گویند در اینجا دریا بوده است. سلیمان علیه السلام به جن فرمان دادکه از برای او نقبی زنددرمحل معروف «جاوخوانی» (گاوخونی) وزمین آن خشک شد و در دامنه ی کوه جنوبی آ ن، رود بزرگ زنده رود جاری بود تا سلیمان علیه السلام با موکب یا با بساط ! وارد آنجا شد واز آب و هوای آنجا لذتی برد، با وزیرش آصف به آنجا اشاره کرد و چون به بسیار لغات تکلم می کرد به فارسی گفت: «آصف، هان» که «هان» درفارسی اشاره به نزدیک است (مقصود اینکه زمین راکه می طلبیدم، همین است. از این جهت «آصف هان» گفته اند)!!!!!!
برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع